کارو:آمد، به طعنه کرد سلامی و گفت: مُرد گفتم: که؟ گفت: آنکه دلت را به من سپرد
❈۱❈
آمد، به طعنه کرد سلامی و گفت: مُرد
گفتم: که؟ گفت: آنکه دلت را به من سپرد
وآنگه گشود سینه و دیدم که اشک عجز
تابوت عشق من، به کف نور میسپرد
کامنت ها