گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

خاقانی:آوازهٔ جمالت چون از جهان برآمد آواز بی‌نیازی از آسمان برآمد

❈۱❈
آوازهٔ جمالت چون از جهان برآمد آواز بی‌نیازی از آسمان برآمد
تا پرده گشت مویت در پرده رفت رویت روز جهان فرو شد راز نهان برآمد
❈۲❈
هر کو چو شمع پرورد از آتش تو جان را جانش هلاک تن شد خنده زنان برآمد
با این جفا که اکنون با عاشقان نمودی روزی نگفت یک کس کز یک فغان برآمد
❈۳❈
هر مرغ را که روزی زلف تو دامگه شد آمد قضا که روزیش از آشیان برآمد
جان گران بها به تو بخشم به عرض بوسی بستان مده جگر که نه بر تو گران برآمد
❈۴❈
عشق تو گوهری که گنج روان بیرزد وهمم در این فرو شد کو از چه کان برآمد
خاقانی آن توست بر او تیغ چون کشیدی خود بی‌مصاف جانا با او توان برآمد

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۱۱۷

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

مهدی
2021-05-03T00:42:28
متاسفانه مصرع اولِ بیت‌های 6 و 8 وزن‌ را دنبال نمی‌کنند. دیوان خاقانی به تصحیح دکتر سجادی در پانویس می‌نویسد (ص 588):جان گران بها به تو بخشم به عرض بوسی->جانِ گرانبهایت بخشم به عرضِ بوسیخاقانی آن توست بر او تیغ چون کشیدی>خاقانی آنِ تو شد، تیغ از چه برکشیدی؟