خاقانی:لعلت اندر سخن شکر خاید رویت انگشت بر قمر خاید
❈۱❈
لعلت اندر سخن شکر خاید
رویت انگشت بر قمر خاید
هر که با یاد تو شرنگ خورد
همچنان دان که نیشکر خاید
❈۲❈
هر که او پای بست روی تو شد
پشت دست از نهیب سرخاید
مرکب جان به مرغزار غمت
بدل سبزه عود تر خاید
❈۳❈
بنده تا دید سیم دندانت
لب همه ز آرزوی زر خاید
عشقت آن اژدهاست در تن من
که دلم درد و جگر خاید
❈۴❈
گوش کن حسب حال خاقانی
گرچه او ژاژ بیشتر خاید
کامنت ها