خاقانی:لب جانان دوای جان بخشد درد از آن لب ستان که آن بخشد
❈۱❈
لب جانان دوای جان بخشد
درد از آن لب ستان که آن بخشد
عشق میگون لبش به می ماند
عقل بستاند ارچه جان بخشد
❈۲❈
دیت آن را که سر برد به شکر
هم ز لعل شکرفشان بخشد
عاشق آن نیست کو به بوی وصال
هستی خود به دلستان بخشد
❈۳❈
عاشق آن است کو به ترک مراد
هرچه هستی است رایگان بخشد
دو جهان را دو شاخ گل داند
دسته بندد به دلستان بخشد
❈۴❈
شه سواری است عشق خاقانی
کز سر مقرعه جهان بخشد
کامنت ها