خاقانی:عشق تو دست از میان کار برآورد فتنه سر از جیب روزگار برآورد
❈۱❈
عشق تو دست از میان کار برآورد
فتنه سر از جیب روزگار برآورد
هر که به کوی تو نیمبار فروشد
جان به تمنا هزار بار برآورد
❈۲❈
جزع تو دل را هزار نیش فرو برد
لعل تو جان را هزار کار برآورد
طبع تو تا عادت پلنگ بیاموخت
گرد ز شیران مرغزار برآورد
❈۳❈
گفتی کز انتظار کار شود راست
وای بر آن کار کانتظار برآورد
خوی تو با دیگران چو شاخ سمن بود
کار چو با من فتاد خار برآورد
❈۴❈
آتش عشق تو در نهاد من افتاد
دود ز خاقانی آشکار برآورد
کامنت ها