خاقانی:سر زلفت چو در جولان بیاید به ساعت فتنه در میدان بیاید
❈۱❈
سر زلفت چو در جولان بیاید
به ساعت فتنه در میدان بیاید
ز چشم کافر تو هر زمانی
هزاران رخنه در ایمان بیاید
❈۲❈
گل رخسار تو تا جیب بگشاد
خرد را خار در دامان بیاید
لب لعل تو تا در خنده آید
اجل را سنگ در دندان بیاید
❈۳❈
ز دست ناوک اندازان چشمت
نخستین ضربتی بر جان بیاید
در جان میزند هجر تو دیری است
که بانگ حلقه و سندان بیاید
❈۴❈
دل خاقانی از تو نامزد شد
بهر دردی که بیدرمان بیاید
کامنت ها