خاقانی:شور عشق تو در جهان افتاد بیدلان را به جان زیان افتاد
❈۱❈
شور عشق تو در جهان افتاد
بیدلان را به جان زیان افتاد
تو هنوز از جهان نزاده بدی
کز تو آوازه در جهان افتاد
❈۲❈
آتشی زد غم تو در جانم
که شرارش بر آسمان افتاد
تو سلامت گزین که نام دلم
از ملامت به هر زبان افتاد
❈۳❈
کار من مصلحت کجا گیرد
خاصه کاین فتنه در میان افتاد
صوتر حال خصم و خاقانی
مثل مار و باغبان افتاد
کامنت ها