خاقانی:به یکی نامهٔ خودم دریاب به دو انگشت کاغذم دریاب
❈۱❈
به یکی نامهٔ خودم دریاب
به دو انگشت کاغذم دریاب
به فراقی که سوزدم کشتی
به پیامی که سازدم دریاب
❈۲❈
درد من بر طبیب عرض مکن
تو مسیح منی خودم دریاب
کارم از دست شد ز دست فراق
دست در دامنت زدم دریاب
❈۳❈
من از خیرهکش فراق هنوز
دیت وصل نستدم دریاب
الله الله که از عذاب سفر
به علیالله درآمدم دریاب
❈۴❈
دردمندم ز نقل خانهٔ آب
به گلاب و طبرزدم دریاب
من که در یک دو نه سه چار یکی
بستهٔ ششدر آمدم دریاب
❈۵❈
من که خاقانیم به دست عنا
چون خیال مشعبدم دریاب
کامنت ها