گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

خاقانی:آن را که غم‌گسار تو باشی چه غم خورد و آن را که جان توئی چه دریغ عدم خورد

❈۱❈
آن را که غم‌گسار تو باشی چه غم خورد و آن را که جان توئی چه دریغ عدم خورد
شادی به روی آنکه به روی تو جام می از دست غم ستاند و بر یاد غم خورد
❈۲❈
بر درگه تو ناله کسی را رسد که او چون کوس هرچه زخم بود بر شکم خورد
هرکس که پای داشت به عشق تو هر زمان از دست روزگار دوال ستم خورد
❈۳❈
عشق تو بر سر مه عشاق آب خورد گر مرد اوست بر سر ابدال هم خورد
زلف تو کافری است که هر دم به تازگی خون هزار کس خورد آنگه که کم خورد
❈۴❈
عالم تو را و گوئی خاقانی آن ماست او آن حریف نیست کز این گونه دم خورد

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۱۶۴

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها