گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

خاقانی:آن دم که صبح بینش من بال برگشاد آن مرغ صبح‌گاه دلم تیز پر گشاد

❈۱❈
آن دم که صبح بینش من بال برگشاد آن مرغ صبح‌گاه دلم تیز پر گشاد
دولت نعم صباح کن نو عروس‌وار هر هفت کرده بر دل من هشت در گشاد
❈۲❈
وان پیر کو خلیفه کتاب دل من است چون صبح دید سر به مناجات برگشاد
مرغی که نامه آور صبح سعادت است هر نامه‌ای را که داشت به منقار سر گشاد
❈۳❈
پیکی که او مبشر درگاه دولت است در بارگاه سینهٔ من رهگذر گشاد
هر پنجره که تنگترش دید رخنه کرد هر روزنی که بسته‌ترش یافت برگشاد
❈۴❈
آمد ندای عشق که خاقانی الصبوح کز صبح بینش تو فتوحی دگر گشاد
بی‌سیم و زر بشو تو و با سیم‌بر بساز کز بهر تو صبوح دوصد کیسه زرگشاد

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۱۷۵

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

h@di
2014-12-27T20:57:21
سلام!در دیوان خاقانی تصحیح دکتر کزازی، بعضی مصرع‌ها به شرح زیر آمده اند:دولت، نعم‌صباح‌کنان، نوعروس‌وار......چون صبح دید، سر به مناجات درگشاد...هر نامه را که داشت، به منقار سرگشادضمناً کزازی بیت آخر را هم نیاورده است.
فاطمه محمدی
2013-11-25T15:35:21
ظاهرا این مصراع ایراد دارد ( ایراد وزنی ):هر نامه‌ای را که داشت به منقار سر گشاد