خاقانی:بر سر من نامده است از تو جفاجوی تر در همه عالم توئی از همه بدخویتر
❈۱❈
بر سر من نامده است از تو جفاجوی تر
در همه عالم توئی از همه بدخویتر
گیر که من نیستم هم ز خود انصاف ده
تا به جهان کس شنید از تو جفاجوی تر
❈۲❈
هستی خورشید حسن لاجرم از وصل تو
هرکه به نزدیک تر از تو سیه روی تر
گفتم هستی چو گل هم خوش و هم بیوفا
لیک نگفتم که هست گل ز تو خوشبویتر
❈۳❈
بود گناه من آنک با تو یگانه شدم
نیست مرا ز آب چشم هیچ گنهشویتر
تا دل من سوی توست بارگه صبر من
هست به کوی عدم بلکه از آنسویتر
❈۴❈
در صف عشاق تو کمتر خاقانی است
لیک به وصف تو در، اوست سخنگویتر
کامنت ها