خاقانی:طبعِ تو دمساز نیست عاشقِ دلسوز را خویِ تو یاریگر است یارِ بدآموز را
❈۱❈
طبعِ تو دمساز نیست عاشقِ دلسوز را
خویِ تو یاریگر است یارِ بدآموز را
دستخوشِ تو منام دستِ جفا برگشای
بر دلِ من برگمار تیرِ جگردوز را
❈۲❈
از پیِ آن را که شب پردهٔ رازِ من است
خواهم کز دودِ دل پرده کنم روز را
لیک ز بیمِ رقیب وز پیِ نفیِ گمان
راهِ برون بستهام آهِ درونسوز را
❈۳❈
دل چه شناسد که چیست قیمتِ سودایِ تو
قدر چه داند صدف دُرِّ شبافروز را
گر اثرِ رویِ تو سویِ گلستان رسد
بادِ صبا رد کند تحفهٔ نوروز را
❈۴❈
تا دلِ خاقانی است از تو همینگذرد
بو که درآرد به مهر آن دلِ کینتوز را
کامنت ها