گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

خاقانی:پای گریز نیست که گردون کمان‌کش است جای فزاع نیست که گیتی مشوش است

❈۱❈
پای گریز نیست که گردون کمان‌کش است جای فزاع نیست که گیتی مشوش است
ماویز در فلک که نه بس چرب مشرب است برخیز از جهان که نه بس خوب مفرش است
❈۲❈
چون مار ارقم است جهان گاه آزمون کاندر درون کشنده و بیرون منقش است
با خویشتن بساز و ز کس مردمی مجوی کان کو فرشته بود کنون اهرمن‌وش است
❈۳❈
با هر که انس گیری از او سوخته شوی بنگر که انس چیست مصحف ز آتش است
عالم نگشت و ما و تو گردنده‌ایک از آنک گردون هنوز هفت و جهت همچنان شش است
❈۴❈
در بند دور چرخ هم ارکان، هم انجم است در زیر ران دهر هم ادهم، هم ابرش است
خاقانیا منال که این ناله‌های تو برساز روزگار نه بس زخمهٔ خوش است

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۲۱

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

محمدعلی میرآخوری
2017-01-08T01:39:56
به نظر میرسد مصراع اول بیت پنجم اینگونه بشدبا هرکه انس گیری از او سوخته می شوییک می باید اضافه شود
علی سید
2017-09-08T03:38:22
ترس و بیم .(منتهی الارب ).و آن در اصل مصدر است و به افزاع جمع بسته شود. در مصرع دوم فزاع به افزاع تصحیح گردد
حمید
2018-04-07T23:06:25
سلام.اگر می لازم بود بایستی انس گیری هم انس میگیری میبود