گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

خاقانی:کو صبح که بار شب کشیدم در راه بلا تعب کشیدم

❈۱❈
کو صبح که بار شب کشیدم در راه بلا تعب کشیدم
صبرم نکشید تا سحر زآنک از موکب غم شغب کشیدم
❈۲❈
جان هم نکشد به حیله تا روز من تا به سحر عجب کشیدم
زنده به امید صبح ماندم تا صبح بدین سبب کشیدم
❈۳❈
دارم ز خمار چشم میگون بی‌آنکه می طرب کشیدم
صبحا به گلاب ژاله بنشان این درد سری که شب کشیدم
❈۴❈
بر چرخ کمان کشیدم از دل کز آتش دل لهب کشیدم
تیرم همه بر نشانه شد راست هر چند کمان به چپ کشیدم
❈۵❈
پر آبله شد لبم ز بس تف کز سینه به سوی لب کشیدم
گویند لب تو را چه افتاد این عذر نهم که تب کشیدم
❈۶❈
کردم طلب و نیافتم اهل اکنون قدم از طلب کشیدم
خاقانی‌وار خط واخواست بر عالم بوالعجب کشیدم

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۲۱۲

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

جباری هرسینی
2019-06-28T14:02:34
آنانکه خاقانی را پهلوان عرصۀ قصیده برشمرده‌اند با رجوع به این غزل و غزلیات متعدد او، اذعان خواهند کرد که او غزلسازی کم نظیر بوده است. شکوه قصاید او و لطافت غزلیاتش از او آدمی پارادوکسیکال ساخته است. اگر چه در خلال قصایدش ابیات لطیف هم سروده؛ مثل:شکسته‌دل‌تر از آن ساغر بلورینم. که در میانۀ خارا کنی ز دست، رها