گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

خاقانی:تا جهان است از جهان اهل وفائی برنخاست نیک عهدی برنیامد، آشنائی برنخاست

❈۱❈
تا جهان است از جهان اهل وفائی برنخاست نیک عهدی برنیامد، آشنائی برنخاست
گوئی اندر کشور ما بر نمی‌خیزد وفا یا خود اندر هفت کشور هیچ جائی برنخاست
❈۲❈
خون به خون می‌شوی کز راحت نشانی مانده نیست خود به خود می ساز کز همدم وفائی برنخاست
از مزاج اهل عالم مردمی کم جوی از آنک هرگز از کاشانهٔ کرکس همائی برنخاست
❈۳❈
باورم کن کز نخستین تخم آدم تاکنون از زمین مردمی مردم گیائی برنخاست
وحشتی داری برو با وحش صحرا انس گیر کز میان انس و جان وحشت زدائی برنخاست
❈۴❈
کوس وحدت زن درین پیروزه گنبد کاندراو از نوای کوس وحدت به نوائی برنخاست
درنورد از آه سرد این تخت نرد سبز را کاندر او تا اوست خصل بی‌دغائی برنخاست
❈۵❈
میل در چشم امل کش تا نبیند در جهان کز جهان تاریک‌تر زندان سرائی برنخاست
از امل بیمار دل را هیچ نگشاید از آنک هرگز از گوگرد تنها کیمیائی برنخاست
❈۶❈
از کس و ناکس ببر خاقانی آسا کز جهان هیچ صاحب درد را صاحب دوائی برنخاست

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۲۲

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها