گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

خاقانی:این خود چه صورت است که من پای‌بست اویم وین خود چه آفت است که من زیر دست اویم

❈۱❈
این خود چه صورت است که من پای‌بست اویم وین خود چه آفت است که من زیر دست اویم
او زلف را بر غمم، دایم شکسته دارد من دل شکسته زانم کاندر شکست اویم
❈۲❈
هر شب به سیر کویش از کوچهٔ خرابات نعره زنان برآیم یعنی که مست اویم
یک شب وصال داد مرا قاصد خیالش با آن بلند سرو که چون سایه پست اویم
❈۳❈
مانا که صبح صادق غماز بود اگر نه این فتنه از که خاست که من هم نشست اویم
آوازه شد به شهری و آگاه گشت شاهی کو عشق‌دان من شد من بت‌پرست اویم
❈۴❈
خاقانیم که مرگم از زندگی است خوش‌تر تا چون که نیست گردم داند که هست اویم

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۲۳۶

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

حمیدرضا
2021-12-31T11:18:26.5183296
وزن غزل برای من غیرقابل محاسبه است. بسیاری از مصرعها بر وزن دوری «مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن» است. منتهی بعضی مصرعها بر وزن نامتداول «مفعول فاعلات مفاعیل فاعلاتن» هستند و در کل به جمعبندی نرسیدم. متن را با نسخهٔ چاپی تصحیح دکتر سید ضیاء الدین سجادی مقایسه کردم. عموما ایشان ترجیحات دیگری از نسخه‌های دیگر داشته‌اند ولی تقریباً تمامی همین متن را هم در حاشیه آورده‌اند. اما در کل ترجیحات ایشان هم مشکل من را حل نکرد.
غزل بختیاری
2022-01-02T14:23:33.5910268
درود آقای حمید رضا  از یکی از دوستان که در زمینه ی شعرای قدیمی مطالعه ی بسیاری داشتند پرسیدم  ایشون گفتن که بله خاقانی از اون قاعده ی تسکین عروض عرب که آوردن دو هجای کوتاه به جای یک هجای بلند هست گاهی( یه ذره بیشتر از گاهی) استفاده میکرده تو این شعر چون تسکین آوردن  دو هجای کوتاه به یک هجای بلند( قاعده ی عربی که دو تا هجای کوتاه آورده جای یک هجای بلند ) کمتر از تسکین یک هجای بلند به  دو هجای کوتاه  اتفاق افتاده به نظرم وزنی که شما گفتید درسته  اما نکته ی دیگه در اون وزن که گفتید تسکین امکان پذیر نیست چون دو رکن جداگانه اند تو همین دیوان غزلیات خاقانی من همین الان چندتا از غزلیات رو  نگاه کردم تو دو تا غزل دیدم که دو هجای کوتاه در وزن مستفعلن مفاعل مستفعلن فعل رو تسکین کرده  یکیش در همون غزل معروف زخمش به دل رسید که سینه سپر نداشت غزل شماره 46 بیت چهارم اگر اشتباه نکنم   و یکیش هم این بیت : بی دیده کی شناسد خورشید را هنر  یا کوزه گر چه داند یاقوت را بها  که من واقعا نمیدونم چی بگم چه لزومی داره تو شعر فارسی از قواعد عربی استفاده بشه  الان که داشتم دنبال یه مورد میگشتم تو غزلیاتش غزل 117 بیت ششم در هر دو مصراع اینکار رو انجام داده به جای یک هجای بلند دو تا هجای کوتاه آورده  و دقیقا هم در اوزان دوری و در پایان نیم مصراع اول فقط اینکار رو کرده