خاقانی:نام تو چون بر زبان میآیدم آب حیوان در دهان میآیدم
❈۱❈
نام تو چون بر زبان میآیدم
آب حیوان در دهان میآیدم
تا لب من خاکبوس کوی توست
هردم از لب بوی جان میآیدم
❈۲❈
گر قدم بر آسمانم پیش تو
فرق سر بر آستان میآیدم
تا همایم خواندهای در کام دل
هر نواله استخوان میآیدم
❈۳❈
وارهان زین دامگاه غم مرا
کرزوی آشیان میآیدم
مایه عشق توست چون او حاصل است
شاید ار عمری زیان میآیدم
❈۴❈
در صف عشاق خاقانی منم
کاسب معنی زیر ران میآیدم
کامنت ها