خاقانی:کار گیتی را نوائی مانده نیست روز راحت را بقایی مانده نیست
❈۱❈
کار گیتی را نوائی مانده نیست
روز راحت را بقایی مانده نیست
زان بهار عافیت کایام داشت
یادگار اکنون گیایی مانده نیست
❈۲❈
وحشتی دارم تمام از هرکه هست
روشنم شد کشنایی مانده نیست
دل ازین و آن گریزان میشود
زانکه داند با وفایی مانده نیست
❈۳❈
زنگ انده گوهر عمرم بخورد
چون کنم کانده زدایی مانده نیست
کوه آهن شد غمم وز بخت من
در جهان آهن ربایی مانده نیست
❈۴❈
با عنا میساز خاقانی از آنک
خوش دلی امروز جایی مانده نیست
کامنت ها