گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

خاقانی:نازی است تو را در سر، کمتر نکنی دانم دردی است مرا در دل، باور نکنی دانم

❈۱❈
نازی است تو را در سر، کمتر نکنی دانم دردی است مرا در دل، باور نکنی دانم
خیره چه سراندازم بر خاک سر کویت گر بوسه زنم پایت، سر برنکنی دانم
❈۲❈
گفتی بدهم کامت اما نه بدین زودی عمری شد و زین وعده، کمتر نکنی دانم
بوسیم عطا کردی، زان کرده پشیمانی دانی که خطا کردی، دیگر نکنی دانم
❈۳❈
گر کشتنیم باری هم دست تو و تیغت خود دست به خون من، هم تر نکنی دانم
گه‌گه زنی از شوخی حلقهٔ در خاقانی خانه همه خون بینی، سر درنکنی دانم
❈۴❈
هان ای دل خاقانی سر در سر کارش کن الا هوس وصلش، در سر نکنی دانم
گرچه به عراق اندر سلطان سخن گشتی جز خاک در سلطان افسر نکنی دانم

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۲۴۱

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

وحید سپهرام
2012-02-13T17:31:27
با سلام بنده در مصرع دوم بیت اول به جای دردی است مهری است مرا در دل باور نکنی دانم شنیده بودم.
الف م.
2022-07-26T22:17:02.6540943
دوستان فرهیخته  این غزل زیبا را با آواز زیبای آقای مجید معاف بشنوید  پیوند به وبگاه بیرونی