خاقانی:در عشق ز تیغ و سر نیندیشم در کوی تو از خطر نیندیشم
❈۱❈
در عشق ز تیغ و سر نیندیشم
در کوی تو از خطر نیندیشم
در دست تو چون به دستخون ماندم
از شش در تو گذر نیندیشم
❈۲❈
پروانهٔ عشقم اوفتان خیزان
کز آتش تیز پر نیندیشم
یک بوسه ز پایت آرزو دارم
جان تو که بیشتر نیندیشم
❈۳❈
این آرزویم ببخش و جان بستان
تا آرزوی دگر نیندیشم
با دل گفتم که ترک جان کردی
دل گفت کز این قدر نیندیشم
❈۴❈
گفتم که دلا ز جان نیندیشی
گفتا که حق است اگر نیندیشم
خاقانیوار بر سر کویت
سر برنهم و ز سر نیندیشم
کامنت ها