گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

خاقانی:ز باغ عافیت بوئی ندارم که دل گم گشت و دل‌جویی ندارم

❈۱❈
ز باغ عافیت بوئی ندارم که دل گم گشت و دل‌جویی ندارم
بنالم کرزوبخشی ندیدم بگریم کشنارویی ندارم
❈۲❈
برانم بازوی خون از رگ چشم که با غم زور بازویی ندارم
فلک پل بر دلم خواهد شکستن کز آب عافیت جویی ندارم
❈۳❈
بسازم مجلسی از سایهٔ خویش که آنجا مجلس آشویی ندارم
چه پویم بر پی مردان عالم کز آن سر مرحباگویی ندارم
❈۴❈
بهر مویی مرا واخواست از کیست که اینجا محرم مویی ندارم
گر از حلوای هر خوان بی‌نصیبم نه سکبای هر ابرویی ندارم
❈۵❈
در این عالم که آب روی من رفت بدان عالم شدن رویی ندارم
من آن زن فعلم از حیض خجالت که بکری دارم و شویی ندارم
❈۶❈
نه خاقانی من است و من نه اویم که تاب درد چون اویی ندارم

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۲۶۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها