خاقانی:دلا با عشق پیمان تازه گردان برات عشق بر جان تازه گردان
❈۱❈
دلا با عشق پیمان تازه گردان
برات عشق بر جان تازه گردان
به کفرش ز اول ایمان آر و آنگه
چو ایمان گفتی ایمان تازه گردان
❈۲❈
نماز عاشقان بیبت روا نیست
سجود بتپرستان تازه گردان
چه رانی کشتی اندیشه در خشک
گرت سوزی است طوفان تازه گردان
❈۳❈
به هر دردیت درمان هم ز درد است
به درد تازه درمان تازه گردان
خراج هر دو عالم برد خواهی
نخست از عشق فرمان تازه گردان
❈۴❈
به استقبال تیر چشم ترکان
کهن ریشت به پیکان تازه گردان
دل ازرق پوش و ترکان زرق پاشند
دلت را خرقه ز ایشان تازه گردان
❈۵❈
سفالت این جهان ریحان او عمر
به آب عشق ریحان تازه گردان
جهان را عهد مجنونی شد از یاد
چو خاقانی درآ، آن تازه گردان
کامنت ها