گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

خاقانی:ترک سن سن گوی توسن خوی سوسن بوی من گر نگه کردی به سوی من نبودی سوی من

❈۱❈
ترک سن سن گوی توسن خوی سوسن بوی من گر نگه کردی به سوی من نبودی سوی من
من بخایم پشت دست از غم که او از روی شرم پشت پای خویش بیند تا نبیند روی من
❈۲❈
رسم ترکان است خون خوردن ز روی دوستی خون من خورد و ندید از دوستی در روی من
بس که از زاری زبانم موی و مویم شد زبان کو مرا کشت و نیازرد از برون یک موی من
❈۳❈
ترک بلغاری است قاقم عارض و قندز مژه من که باشم تا کمان او کشد بازوی من
تا ز دستم رفت و هم‌زانوی نااهلان نشست شد کبود از شانهٔ دست آینهٔ زانوی من
❈۴❈
بوی وصلش آرزو می‌کردم او دریافت گفت از سگان کیست خاقانی که یابد بوی من

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۲۸۲

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

هانیه
2017-08-15T15:59:29
مصراع دوم نبردی سوی من هست...یعنی آبروی من را نمی برد
ارسلان قشقایی
2018-10-18T12:31:06
رسم ترکان است خون خوردن ز روی دوستیخون من خورد و ندید از دوستی در روی منترکان باستان برای ایجاد پیوند دوستی و برادری دستشان را به صورت خفیف می بریدند و خون آم را درون جام حادی شراب قیمیز می ریختند و با خوردن آن برادر خونی میشدند و ای اشره به همان رسم که قان ایچمگ و بعد ها آند ایچمگ شده است اشاره دارد
امیررضا مبینی
2023-11-15T18:50:11.6654259
مصرع دوم: اگر به سوی من نگاه می‌کردی برای دیدن من نبود
امیررضا مبینی
2023-11-15T18:52:06.1808203
مصرع دوم: از انگشتان دستم، آینه زانویم کبود شد (انقدر که با زانویم خلوت کردم)