خاقانی:ای لعل تو پردهدار پروین وای زلف تو سایبان نسرین
❈۱❈
ای لعل تو پردهدار پروین
وای زلف تو سایبان نسرین
چشم تو ز نیم زهر غمزه
خون کرد هزار جان شیرین
❈۲❈
صد عیسی دردمند را بیش
در سایهٔ زلف کرده بالین
از چشم بد ایمنی که دارد
دندان و لب تو شکل یاسین
❈۳❈
آهستهتر ای سوار چالاک
بر دیدهٔ ما متاز چندین
حقی که نه از وفاست بگذار
راهی که نه از صفاست مگزین
❈۴❈
آن کز تف عشق توست در تب
جویان ز لب تو مهر تسکین
هر ذره که بر تو میفشاند
لطفی بکن ای نگار برچین
❈۵❈
خاقانی را از آن خود دان
نیک و بد او از آن خود بین
کامنت ها