خاقانی:غم بنیاد آب و گل چه خوری دم گردون مستحل چه خوری
❈۱❈
غم بنیاد آب و گل چه خوری
دم گردون مستحل چه خوری
افسر عقل بایدت بر سر
از سر آز خون دل چه خوری
❈۲❈
روی صافیت باید آینهوار
همچون دندان شانه گل چه خوری
سایه پرورد شد دل تو چو گل
غم پروردهٔ چگل چه خوری
❈۳❈
قطرهای خون نماند در رگ عمر
نشتر غمزهٔ قزل چه خوری
معتدل نیست آب و خاک تنت
انده قد معتدل چه خوری
❈۴❈
جام جم خاص توست خاقانی
دردی دهر دل گسل چه خوری
دم نوشین عیسوی داری
زهر زراق مفتعل چه خوری
کامنت ها