خاقانی:باز از کرشمه زخمهٔ نو در فزودهای درد نوم به درد کهن برفزودهای
❈۱❈
باز از کرشمه زخمهٔ نو در فزودهای
درد نوم به درد کهن برفزودهای
کوتاه بود بر قدت ای جان قبای ناز
کامروز پارهٔ دگرش در فزودهای
❈۲❈
در ساز ناز بود تو را نغمههای خوش
این دم قیامت است که خوشتر فزودهای
آخر چه موجب است که باز از حدیث وصل
کم کردهای و در سخن زر فزودهای
❈۳❈
باری اگر طویلهٔ عمرم گسستهای
چشم مرا طویلهٔ گوهر فزودهای
هردم هزار بار به خونم نشاندهای
روزی که سوز هجران کمتر فزودهای
❈۴❈
خاقانی از پی تو سر اندازد ارچه باز
بر هر غمیش صد غم دیگر فزودهای
کامنت ها