خاقانی:آن لعل شکر خنده گر از هم بگشایی حقا که به یک خنده دو عالم بگشایی
❈۱❈
آن لعل شکر خنده گر از هم بگشایی
حقا که به یک خنده دو عالم بگشایی
ورچه نگشائی لب و در پوست بخندی
از رشتهٔ جانم گره غم بگشایی
❈۲❈
مجروح توام شاید اگر زخم ببندی
رحمی کن ار حقهٔ مرهم بگشایی
کاری است فرو بسته، گشادن تو توانی
صد مشکل ازینگونه به یکدم بگشایی
❈۳❈
اندیشه مکن سلسلهٔ چرخ نبرد
گر کار چو زنجیر من از هم بگشایی
گفتی چو فلک دست جفا برنگشایم
ایمن نشوم، گر تو توئی هم بگشایی
❈۴❈
هان ای دل خاقانی از آه سحری کوش
کاین چنبر افلاک خم از خم بگشایی
کامنت ها