گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

خاقانی:طره مفشان که غرامت بر ماست طیره منشین که قیامت برخاست

❈۱❈
طره مفشان که غرامت بر ماست طیره منشین که قیامت برخاست
غمزه بر کشتن من تیز مکن کان نه غمزه است که شمشیر قضاست
❈۲❈
بس که از خصم توام بیم سر است بر سر این همه خشم تو چراست
گر عتابی ز سر ناز برفت مرو از جای که صحبت برجاست
❈۳❈
گفت بیهوده بر انگشت مپیچ بر کسی کو به تو انگشت نماست
هیچ بد در تو نگفتم بالله خود خیال تو بر این گفته گواست
❈۴❈
این قدر گفتم کان روی چو گل بستهٔ دیدهٔ هر خس نه رواست
من همانم تو همان باش به مهر که همه شهر حدیث تو و ماست
❈۵❈
بنده خاقانی اگر کرد گناه عذر آن کرده به جان خواهد خواست

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۳۴

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

شکوه
2013-07-17T23:22:42
بر انگشت پیچیدن کنایه از بهانه جویی کردن است
سید مهدی فقیه
2013-07-17T14:51:07
سلاماحتمال میدم این وزن برای این شعر نیست / اصلاح بفرمایید
احمدرضا ضیایی
2020-11-23T21:56:54
درمتن دیوان خاقانی دکتر سجادی بیت اول اینگونه است:طیره منشین که غرامت بر ماستطره منشان که قیامت برخاست.