گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

خاقانی:جان از تنم برآید چون از درم درآئی لب را به جای جانی بنشان به کدخدائی

❈۱❈
جان از تنم برآید چون از درم درآئی لب را به جای جانی بنشان به کدخدائی
جان خود چه زهره دارد ای نور آشنایی کز خود برون نیاید آنجا که تو درآئی
❈۲❈
جانی که یافت از خم زلفین تو رهائی از کار بازماند همچون بت از خدائی
بر زخم‌های جانم هم درد و هم دوائی در نیمه راه عقلم هم خوف و هم رجائی
❈۳❈
از پای پاسبانت بوسی کنم گدائی وانگاه سر برآرم کاین است پادشائی
تب‌های هجر دارم شب‌ها بینوائی تب‌های من ببندی لب‌ها چو برگشائی
❈۴❈
گمراه گردم از خود تا تو رهم نمائی از من مرا چه خیزد اکنون که تو مرائی
تو خود نهان نباشی کاندر نهان مائی خاقانی از تحیر پرسان که تو کجائی

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۳۴۶

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها