گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

خاقانی:به رخت چه چشم دارم که نظر دریغ داری به رهت چه گوش دارم که خبر دریغ داری

❈۱❈
به رخت چه چشم دارم که نظر دریغ داری به رهت چه گوش دارم که خبر دریغ داری
نه منم که خاک راهم ز پی سگان کویت نه تو آفتابی از من چه نظر دریغ داری
❈۲❈
تو چه سرکشی که خاکم ز جفا به باد دادی تو چه آتشی که آبم ز جگر دریغ داری
ندهیم تار مویی که میان جان ببندم نه غلام عشقم از من چه کمر دریغ داری
❈۳❈
دم وصل را نخواهی که رسد به سینهٔ من نفس بهشتیان را ز سقر دریغ داری
دل کشتهٔ من اینجا به خیال توست زنده چه سبب خیالت از من به سفر دریغ داری
❈۴❈
به امید تو بسا شب که به روز کردم از غم تو چرا نسیمت از من به سحر دریغ داری
کم من گرفتی آخر نبود کم از سلامی به عیار نیک مردان کمی ار دریغ داری
❈۵❈
سوی تو شفیع خواهم که برم برای وصلی نبرم شفیع ترسم که مگر دریغ داری
چه طمع کنم کنارت که نیرزمت به بوسی چه طلب کنم مفرح که شکر دریغ داری
❈۶❈
به وفاش کوش خاقانی اگرچه درنگیرد نه که دین و دل بدادی سر و زر دریغ داری

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۳۶۲

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها