گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

خاقانی:مرا روزی نپرسی کآخر ای غم‌خوار من چونی دل بیمار تو چون است و تو در تیمار من چونی

❈۱❈
مرا روزی نپرسی کآخر ای غم‌خوار من چونی دل بیمار تو چون است و تو در تیمار من چونی
گرفتم درد دل بینی و جان دارو نفرمائی عفی الله پرسشی فرما که ای بیمار من چونی
❈۲❈
زبان عشق می‌دانی ز حالم وا نمی‌پرسی جگر خواری مکن واپرس کای غم‌خوار من چونی
در آب دیده می‌بینی که چون غرقم به دیدارت نمی‌پرسی مرا کای تشنهٔ دیدار من چونی
❈۳❈
امیدم در زمین کردی که کارت بر فلک سازم زهی فارغ ز کار من چنین در کار من چونی
میان خاک و خون چون صید غلطان است خاقانی نگوئی کای وفادار جفا بردار من چونی
❈۴❈
تو دانی کز سگان کیستم هم بر سر کویت سگ کویت نمی‌پرسد مرا کای یار من چونی
تو نیز آموختی از شاه ایران کز خداوندی نمی‌پرسد که ای طوطی شکر بار من چونی؟

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۳۶۴

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

امیر
2021-02-16T10:53:42
با احترام مصراع دوم بیت اول، «تو» دوم به نظر اضافه می‌آید و با حذف آن وزن شعر درست می‌شود.