گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

خاقانی:گر قصد جان نداری، خونم چرا خوری انصاف ده که کار ز انصاف می‌بری

❈۱❈
گر قصد جان نداری، خونم چرا خوری انصاف ده که کار ز انصاف می‌بری
خود نیست نیم ذره محابای کس تو را فریاد تا چه شوخی، وه تا چه کافری
❈۲❈
هر صبح و شام عادت گردون گرفته‌ای هم پرده‌ای که دوزی هم خود همی دری
از دیده جام جام ببارم شراب لعل چون بینمت که یاد یکی دون همی خوری
❈۳❈
خوی زمانه داری از آن هر زمان چنو صد را فروبری و یکی را برآوری
از تو کجا گریزم کز بهر بند من هر دم هزار دام به هر سو بگستری
❈۴❈
خاقانی از هم به تو نالد ز بهر آنک از تو گریز نیست که خصمی و داوری

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۳۶۶

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها