گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

خاقانی:هر روز به هر دستی رنگی دگر آمیزی هر لحظه به هر چشمی شور دگر انگیزی

❈۱❈
هر روز به هر دستی رنگی دگر آمیزی هر لحظه به هر چشمی شور دگر انگیزی
صد بزم بیارایی هر جا که تو بنشینی صد شهر بیاشوبی هرجا که تو برخیزی
❈۲❈
چون مار کنی زلفین وز پرده برون آیی ناگه بزنی زخمی چون کژدم و بگریزی
فتنه کنیم بر خود پنهان شوی از چشمم چون فتنه برانگیزی از فتنه چه پرهیزی
❈۳❈
مژگان تو خونم را چون آب همی ریزد تو بر سر من محنت چون خاک همی بیزی
خون ریخته می‌بینی گوئی که نه خون توست از غمزه بپرس آخر کاین خون که می‌ریزی
❈۴❈
بردی دل خاقانی در زلف نهان کردی ترسم ببری جانش در طره در آویزی

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۳۷۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

بهرام ناهد
2016-12-13T08:46:15
در بیت دوم ، مصراع دوم : “صد شهر به هم ریزی" صحیح است . که در برنامه یک شاخه گل شماره 341 خوانده شده
بهرام ناهد
2016-12-13T09:20:39
به نظر بنده در بیت چهارم نگارش "فتنه کنی ام" بهتر است.