خاقانی:آن کز می خواجگی است سرمست بر وی نزنند عاقلان دست
❈۱❈
آن کز می خواجگی است سرمست
بر وی نزنند عاقلان دست
بیآنکه کسی فکند او را
از پایهٔ خود فرو فتد پست
❈۲❈
مرغی که تواش همای خوانی
جغدی است کز آشیان ما جست
از پنجرهٔ صلاح برخاست
بر کنگردهٔ فساد بنشست
❈۳❈
قلب سخن شکسته نامان
بر ما نتوان بدین بپیوست
گیرم که دلی درستمان نیست
باری نامی درستمان هست
❈۴❈
تو طعنه زنی و ما همه کوه
تو سنگ زنی و ما همه طست
خاقانی را اگر سفیهی
هنگام جدل سخن فروبست
❈۵❈
این هم ز عجایب خواص است
کالماس به زخم سرب بشکست
کامنت ها