خاقانی:اذا ما الطیر غنت فیالصباح اجب داعی معاطاة الملاح
❈۱❈
اذا ما الطیر غنت فیالصباح
اجب داعی معاطاة الملاح
هوا پر خندهٔ شیرین صبح است
بیار آن گریهٔ تلخ صراحی
❈۲❈
ارق فضلاتها فالارض عطلی
تحلیها بوشی او وشاح
قبای صبح را مشکین زره زن
به موی زلف ترکان سلاحی
❈۳❈
سیر نوالدیک عن عینالسکاری
ویشدو کالسکاری و هو صباح
صلاح از می سر رشته کند گم
صلائی درده ار مرد صلاحی
❈۴❈
کان الدار و الکاسات دارت
ریاض اللهو حفت بالاقاحی
توئی تو راح را خاقانیا اهل
قفای عقل زن گر مرد راحی
❈۵❈
به شروان شاخ اخستان تیمن
تری سعدالسعود علیالنواحی
کامنت ها