خاقانی:دلم در بحر سودای تو غرق است نکو بشنو که این معنی نه زرق است
❈۱❈
دلم در بحر سودای تو غرق است
نکو بشنو که این معنی نه زرق است
فراقت ریخت خونم این چه تیغ است
نفاقت سوخت جانم این چه برق است
❈۲❈
جهان بستد ز ما طوفان عشقت
امانی ده که ما را بیم غرق است
تو هم هستی در این طوفان ولیکن
تو را تا کعب و ما را تا به فرق است
❈۳❈
اگرچه دیگری بر ما گزیدی
ندانستی کز او تا ما چه فرق است
کامنت ها