گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

خاقانی:عقل در عشق تو سرگردان بماند چشم جان در روی تو حیران بماند

❈۱❈
عقل در عشق تو سرگردان بماند چشم جان در روی تو حیران بماند
در ره سرگشتگی عشق تو روز و شب چون چرخ سرگردان بماند
❈۲❈
چون ندید اندر دو عالم محرمی آفتاب روی تو پنهان بماند
هرکه چوگان سر زلف تو دید همچو گویی در سر چوگان بماند
❈۳❈
هر که سر گم کرد و دل در کار تو چون سر زلف تو بی‌سامان بماند
هرکه یک‌دم آب دندان تو دید تا ابد انگشت بر دندان بماند
❈۴❈
هرکه جست آب حیات از لعل تو جاودان در ظلمت هجران بماند
گر کسی را وصل دادی بی‌طلب دیدم آن در درد بی‌درمان بماند
❈۵❈
ور کسی را با تو یکدم دست بود عمرها در هر دو عالم زان بماند
حاصل خاقانی از سودای تو چشم گریان و دل بریان بماند

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۸۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها