گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

خاقانی:دل پیش خیال تو صد دیده برافشاند در پای تو هر ساعت جانی دگر افشاند

❈۱❈
دل پیش خیال تو صد دیده برافشاند در پای تو هر ساعت جانی دگر افشاند
لعلت به شکرخنده بر کار کسی خندد کو وقت نثار تو بر تو شکر افشاند
❈۲❈
شو آینه حاضر کن در خنده ببین آن لب گر دیده نه‌ای هرگز کاتش گهر افشاند
از هجر تو در چشمم خورشید شود سفته از بس که مرا الماس اندر بصر افشاند
❈۳❈
نیش سر مژگانت ببرید رگ جانم زان هر نفسی چشمم خون جگر افشاند
گر در همه عمر از تو وصلی رسدم یک شب مرغ سحری بینی حالی که پر افشاند
❈۴❈
بر تارک خاقانی از وصل کلاهی نه تا دامن خرسندی از خلق برافشاند

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۹۱

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

nabavar
2020-03-08T01:27:54
گرامی ریحانهاز هجر تو در چشمم خورشید شود سفتهاز بس که مرا الماس اندر بصر افشاندقطرات اشک را به الماس تشبیه کرده می گوید: از گریه فراوان ، گویی که خورشید به چشمم تیر می اندازد { منظورش اینکه : انگار به چشمه ی خورشید نگاه می کنم و اشک از دیده روان می شود}
ریحانه
2020-03-07T12:18:26
از هجر تو در چشمم خورشید شود سفتهاز بس که مرا الماس اندر بصر افشاندمیشه معنی کنید
محمد حسین اصولی نژاد
2022-04-09T12:08:55.2732501
سلام در بیت دوم، منظور از "وقت نثار تو" چیست؟