گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

خواجوی کرمانی:به گوشش فرو گفت فرخ سروش که از دست دادی دل و عقل و هوش

❈۱❈
به گوشش فرو گفت فرخ سروش که از دست دادی دل و عقل و هوش
که گفتت به هر صورتی سر درآر تصور کن از نقش صورت نگار
❈۲❈
هر آن کو به دل صورت اندیش نیست یقینم که او جای معنیش نیست
گذر کن ز دل تا به دلبر رسی ز سر درگذر تا به سرور رسی
❈۳❈
گر اهل دلی دل به دلبر سپار چو از دل برآئی دم از دل برآر
دم سرد را همدم خویش کن ز مژگان نمک بر دل ریش کن
❈۴❈
می صاف از دردی دیده ساز کباب از دل خون چکانید ساز
دل خسته در پای دلبر نشان به سرو روانش روان برفشان
❈۵❈
بساز از سر زلف او دام دل برآر از لب لعل او کام دل
درین ره قدم بر سر خویش نه وز آن پس سر خویش را پیش نه
❈۶❈
اگر مرد راهی ز خود درگذر به منزلگه بیخودی برگذر
به چین رو که فالت همایون شود ز ماه رخش مهرت افزون شود
❈۷❈
به چین زلف دلبر توانی کشید که از چین شود نافه چین پدید
برو خون خور و سنبلش بر سرآر که از خون بود اصل مشک تتار
❈۸❈
صوابست راه ختا رفتنت ولی خون خود باد در گردنت
ره چین سپر چون مغ بت‌پرست که در چین دهد نقش استاد دست
❈۹❈
چو سام یل از خواب سر برگرفت ز مهر رخش چهره در زر گرفت
نه گلزار دید و نه قصر بلند نه بستان‌سرای و نه نیلی پرند
❈۱۰❈
ستاره غراب سیه بر سرش فگنده ز خود سایه بر پیکرش
به یاد آمدش صورت دلربا گهر ریخت از چرخ بر کهربا

فایل صوتی سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو بخش ۲۰ - سخن گفتن سروش در گوش سام

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها