خواجوی کرمانی:درآمد یکی دیو نر زشت نام در آن روی دریا به ضرب تمام
❈۱❈
درآمد یکی دیو نر زشت نام
در آن روی دریا به ضرب تمام
همان دم کمرگاه قلوش گرفت
برآورد بر دست دیو از شگفت
❈۲❈
چو تندر خروشید بر دیوها
که از من ستانید این پرجفا
ببستند دست گو زابلی
به دژخیم دادندش از پردلی
❈۳❈
که او را به در بر ازین بحر آب
به کهسار چین بر پر از پیچ و تاب
نهنکال چون حال او را بدید
ز شادی یکی نعرهای برکشید
❈۴❈
که ای سام یل ابن عمت ببین
که بردند او را به کهسار چین
نخواهی دگر دید دیدار او
میازار ما را تو ای جنگجو
❈۵❈
ره خویشتن پیش گیر و برو
ندیدی تو ما را ایا گرد گو
درین گفتگو لشکر زابلی
برآورده شمشیرهای یلی
❈۶❈
زدند بر سر فرق دیوان نر
هزیمت گرفتند سر تا به سر
بدیدند نهنکال بر دست سام
گرفتار گشته به سودای خام
❈۷❈
همه لشکر زابل و سیستان
نهادند سر در پی دیوکان
گواژه زدند و سرنگ بلند
بکشتند بسیار دیو نژند
کامنت ها