خیام:دی کوزه‌گری بدیدم اندر بازار بر پاره گلی لگد همی زد بسیار

اشعار خیام همه در وصف حال و آینده انسانها میباشد اگر بیشتر به عمق اشعار توجه کنیم متوجه میشویم که ایشان خیلی به خداوند نزدیک بوده

به رباعی شماره 129 مراجعه کنید میبینید که از ایزد نام برده که مترادف خدا میشود.

ناشناس گرامی، من فکر میکنم خیام آنقدر به خدا نزدیک بوده که تشخیص این از آن غیر ممکن شده است! البته برای حرفم دلیل هم دارم: هیچ راباعیی از خیام پیدا نخواهید کرد که در آن کلمه خدا را بکار برده باشد! اگر شک دارید، در بالای همین صفحه "خدا" را در سروده های خیام بجویید ... نخواهید یافت :)

می گوید برای هیچکس و یا حتی هیچ چیزی در هستی، خوشایند نیست که مورد خشم و نامهربانی قرار گیرد،پس با همه کس و با همه چیز با مهربانی و نیکی برخورد کن.

خیام به نظرم آگنوستیک بوده تا یک خداباور یا یک آتئیستفلسفه‌ی زندگیش هم در شاد زیستن و درگیر دین و خدا و روز معاد و دوزخ و بهشت نبودن است.از نظر اعتقاد به خدا که هیچ اعتقادی مانند مسلمان ها ندیدم ازشاما رد کردن دین و روز معاد مستقیما با خدا در ارتباط نیستمگر خدایی که در ادیان ابراهیمی بهش اشاره میشهدر کل برداشت من از ایشان اینه:امروز را خوب زندگی کن و کسی را آزار نده و با همه مهربان و صمیمی باشزیرا نه کسی از آن دنیا آمده و نه کسی راز خلقت را فهمیدهبا این تفاسیر اگر خدایی هم باشه و اون داستانهایی که در ادیان گفته میشه باز هم حق الناس نکردی و بدهکار کسی نیستیبه شخصه هیچ سندی بر دیندار بودن ایشان ندیدم

سلام بر یاران همدل  مغرور مشو که بخت با تو یارست  احوال تو نیک و حال چون ما زارست  تحقیر مکن تو بی نصیبی، شاید  همچون تو عزیز بوده ،حالا خوارست  سپاس از همراهان

شراب ناب دیدم ز انگور  فریب یار دیدم ز افروز