گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

خیام:من می نه ز بهر تنگدستی نخورم یا از غم رسوایی و مستی نخورم

❈۱❈
من می نه ز بهر تنگدستی نخورم یا از غم رسوایی و مستی نخورم
من می ز برای خوشدلی میخوردم اکنون که تو بر دلم نشستی نخورم

فایل صوتی رباعیات رباعی شمارهٔ ۱۳۱

تصاویر

کامنت ها

سیاوش
2015-12-14T21:17:17
خوشا آنان که مهربان را نه بخاطر سرزنش اغیار و یا تحسین آنان میخواهند.سرو صفتانی که نه از هراس دوزخ یا طمع پردیس رنج میخرند.خوشا آنان که تنها خواستشان بوسه ای از لب های خداست.
معید
2015-02-11T03:05:32
به نظر من به این معنی کهمن از عشق تو دل خوشم و مست شدم .و این من با تمام وجودم زمانی که عاشق شدم احساس کردم
حمید رضا
2016-08-23T09:00:19
به نظر می رسد که خیام هنگام سرودن این رباعی، از لذت عشق به دلبر و همدمش بسیار احساساتی شده بود.شک ندارم که پس از پایان آن ماه عسل و سپس یکی دو مورد بگو مگو و سه چهار مورد قهر و آشتی، هنگام پدیدار شدن ماه و زهره در آسمان، باز دیدن می ناب برای آن بزرگوار بهترین چیز بود!ایکاش او میدانست که تا بشر روی این کره خاکی هست، در سراسر جهان با زبانها و فرهنگهای گوناگون، رباعیاتش را "از برای خوشدلی" خواهند خواند.روحش شاد که ارزش لذتِ داده ها را میدانست و در هر لحظه ای، آن لذت برایش بهترین بود.
عبدالله
2016-08-21T19:47:28
اینجا خیام داره درد و دل میکنه انگار کسی مزاحمش باشه یا غمی بر او مستولی شده که میگه فکر نکنید فقیرم که مشروب نمیخورم یااز رسوایی میترسم که می نمیخورم بلکه چون تو که منظورش همون مزاهم یا غم هست سر دلشه مشروب بهش حال نمیده وداره گلایه میکنه یعنی دیگه با خوردن می دلخوش نمیشم پس نمیخورم . باید توی این موقعیت گیر کرده باشی تا بتونی معنی شعر را درک کنی
Nima Nejabat
2013-03-03T04:35:55
دوستان چرا اخر میگه که :اکنون که تو بر دلم نشستی نخورممگه نمیگه وقتی شادم میخورم! خو وقتی معشوق بر دلش نشست که باید خوشحال باشه‌!!!
یاشار
2013-12-25T02:56:12
خیام همیشه بساطش براه بوده... این رباعی فقط وصف حس دلبستگیش هست!میگه که:گر باده خوری تو با خردمندان خوریا با صنمی لاله رخی خندان خوربسیار مخور و رد مکن فاش مسازاندک خور و گه گاه خور و پنهان خور
افشین
2013-05-10T20:57:46
دوست عزیز:شاعر میگه از برای خوشدلی می میخورده نه از روی دلخوشی. یعتی می مایه خوشدلی شاعر بوده است. حالا که یار در بر است، مایه خوشدلی حضور دلبر است و نیازی به می نیست.
امین کیخا
2013-05-30T15:14:35
رسوا به فارسی کهن کیاده میشود و کیادگی رسوایی است
معصومه فتحی
2020-01-04T14:44:25
در اصل این رباعی متعلق به کمال‌الدین اسماعیل است
عبدالله
2019-12-12T21:53:25
دوستان همانطور که خیام میگه من بی می ناب زیستن نتوانم و تا آخررباعی به این معنی هست که بدون می زندگی براش ارزشی نداره پس تنها دلیلی که دراین لحظه این شعر را میگه اینه که اززندگیش راضی نیست این لحظه و توضیحات را در قبل هم داده ام که دوستان دقت کنند
یوسف
2019-06-25T22:39:21
به نام آن مهربان و با ذکر و یاد حکیم گرانقدربا احترام به همه دوستان و عزیزانی که نظر خودشون رو بیان کردند. احساس کردم باید دین خودم رو با عنوان کردن درکم از این رباعی به حکیم عزیز ادا کنم. قریب به 22 ساله که من در مورد تک تک رباعیات حکیم تحقیق کردم و تامل کردم. همونطور که مستحضرید در مورد حکیم چندین روایت وجود داره عده ای گفتن میخوار بوده عده ای گفتن نبوده عده ای گفتن ریاضی دان بوده و منجم عده ای گفتن شاعر بوده. هر سه این روایت ها درست هستن. حکیم به دنبال اسرار هستی و نیستی شدیدا وابسته به می بوده چرا که در رباعی میگه من بی می ناب زیستن نتوانم بی باده کشید بار تن نتوانم. من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم. این نشون میده که با می زندگی میکرده. اما در رباعی بالا حکیم به بیداری روحانی میرسه و به خداوند نزدیک میشه. و در واقع قطع مصرف میکنه چون از جام الست مست میشه. وجودش سرخوش از عشق خدا میشه و به همین دلیل میگه اکنون که تو بر دلم نشستی نخورم.با سپاس از تاریخ ماپاینده باشید.
فرزاد
2021-01-24T15:51:41
سلام منظور از می در اشعار عرفانی چیز دیگریست مایه تأسف است که خیام در نظر بسیاری از خوانندگان مغرب به عنوان یک شاعر ملحد و شهوت طلب و یک مست لایعقل که تنها شوق او شرب خمر و برخورداری از لذات دنیوی است، شناخته شده است. و این همان اشتباه رایجی است که به طور کلی در باب تصوف رخ داده است. در حقیقت مردمان خیام را (با قیاس به نفس) از دیدگاه خود نگریسته اند سؤالی که اغلب طرح می شود، این است که پس از این همه مدح و ثنای شراب و عشق در رباعیات چیست؟ پاسخ این است که این الفاظ و نظایر آن استعارات و کنایاتی است که در زبان صوفیان معانی خاص دارد و از جمله شراب و مستی کنایه از لذت روحانی است و عشق پیوند درستی و اخلاص و ارادت و بندگی انسان در پیشگاه معشوق ازل است.خیام دانش و معرفت خود را به جای آشکار کردن در پرده های گوناگون مستور داشته (و پرده از اسرار نهان بر نداشته است) و تصور غربیان از خیام به عنوان مردی بیکاره و عیاش تصوری باطل و بیهوده است؛ زیرا این همه خرد و حکمت در رباعیات با آن درجه از کم عمقی و ظاهرپرستی در تناقض آشکار است.
xfanex
2020-07-16T22:45:06
خیام ننشسته یه نفس همه رباعیاتشو شب تا صب نوشته باشه ممکنه اونجا که گفته بدون می نمیتونم تو جوانیش بوده و این رباعی رو تو 70 سالگی گفته باشه ذهن مدام در حال رشد کرن اون زمان نیازش خوردن بوده الان دیگه نیازی نیست در کل هرکی هرجور دوسداره برداشت میکنه
شراب
2020-08-30T04:27:33
]چرا لینکهای ترجمه اشعار رو نمیگذارید به جای اسم خواننده ای که شعر را اجرا کرده؟
سهند
2017-07-15T08:45:46
آقا نیمای عزیز نمیگه وقتی شادم، می میخورم بلکه میگه: می میخورم تا شاد و خوشدل بشم. در نتیجه وقتی معشوق کنارش هست ( نهایت خوشدلی) دیگه نیازی به می خوردن نیست.
بهرام مشهور
2017-11-09T01:20:03
بسیار از جناب امین کیخا سپاسگزارم که کیاده و کیادگی را به من آموختند . قبلاً نمی دانستم
حمید رضا۴
2017-05-30T06:09:46
خانم روفیای گرامی،جناب افشین بیت اول را معنا نکرده بودند.اما درباره بیت دوم تفاوت عمده ای بین برداشت خودم و برداشت ایشان نیافتم.با پوزش، متوجه منظورتان نشدم اشتباهم کجاست.
روفیا
2017-05-30T09:29:49
مردم به این دلایل می نمی نوشند: یا به این دلیل که دستشان تنگ است یا از ترس رسوایی و یا به خاطر عواقب مستی، ولی من به این دلایل نیست که می نمی نوشم، که باید برای می گساری دلیل داشته باشم، برای یافتن شادی باید بنوشم که چون تو بر دلم نشستی شادی از آن منست و من از می بی نیاز. راست می گویید که جناب افشین بیت اول را معنی نکردند، نمی دانم چرا خیال کردم این معنا که گفتم در توضیح ایشان مستتر است! پوزش می خواهم.
حمید رضا۴
2017-05-30T23:03:36
سپاسگزارم روفیای عزیز که اشتباهم را گوشزد کردید و درستش را توضیح دادید.بیت اول را اینگونه فهمیده بودم که اگر برای مثال کسی بگوید: “من غذا را برای مزه اش نمی خورم و فقط برای گرفتن انرژی می خورم”، و تا کسی توضیح نمی داد، دیگر معنای درستش هرگز به ذهنم نمی رسید.این ایام بر شما شاد باد.
روفیا
2017-05-31T02:54:08
(:
رهام
2017-06-03T14:17:28
با سلام من هم با نظر عبدالله موافقم چون وقتی خیام میگهمن بی می ناب زیستن نتوانمبی باده کشید بار تن نتوانممن بنده ان دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیرو من نتوانمچطور ممکنه که مشروب را ترک کنه الا مجبور بشه
نوید
2017-05-26T10:27:16
همانطور که آقای عبدالله گفتند من هم فکر میکنم خیام از چیزی ناراحت بوده که این شعر را سروده چون شراب را نمیشه توی مراسم ناراحتی خورد چون حال نمیده مثلا توی عروسی همه مشروب میخورن ولی توی فاتحه کسی مشروب نمیخوره
حمید رضا۴
2017-05-27T01:54:33
جناب نوید گرامی،برخی از درد تنگدستی می میخورند، عده ای از غم و نگرانی اینکه مبادا به خاطر کردار بدشان رسوا شوند، و عده ای دیگر به منظور مست شدن دائمی که خود را از هر مسئولیتی بی حس کنند.خیام میگوید “اینها دلایل می خوردن من نیستند”، و ادامه میدهد که ”فقط برای دلشاد شدن می میخوردم و اکنون که «تو» (اشاره به شخص) وارد زندگی ام شدی و دلم را شاد کردی، دیگر نیازی به آن ندارم”.البته برداشت شما و جناب عبدالله را میفهمم و شاید آن درست باشد.با سپاس
روفیا
2017-05-27T18:40:04
حمید رضا 4 گرامیافشین خان درست می گویند، لطفا بار دیگر بخوانید.
رضا بسطامی
2018-03-26T23:16:43
معنی این رباعی همان ضرب المثل ما نخورده مستیم هستش
moslem
2018-02-01T20:09:19
بعضی کامنت ها رو خوندم - فک میکنم افشین و روفیا مفهوم شعر رو درست رسوندن. تشکر.
بهراد معظمی گودرزی
2021-08-12T13:17:56.4160216
رباعیات خیام زبان عاشقانه ندارن، زبان خیام زبانیه مثل زبان ریاضی، عاری از احساس و تغزل؛ زبان شعر خیام مثل تیغ جراحی می‌بره و می‌ره، اندرز می‌ده اما نه مثل سعدی با زبان شیرین و لطایف‌الحیل، بلکه برنده، مهلک، مثل شوک دادن در اتاق عمل؛ در پی اون هست که مخاطب رو به خودش بیاره، هان، هش دار، آگاه باش و... اما در عین حال تعداد اندکی رباعی عاشقانه و تغزلی هم راه پیدا کردن در رباعیات خیام که بنظر می‌رسه باید با دیده ی تردید بهشون نگاه کرد. در بین اون ۱۳ رباعی مونس الاحرار که میشه گفت معتبرترین رباعیات منتسب هستن تنها یک رباعی هست که کمی به تغزل نزدیک میشه که اونهم بلافاصله جاش رو به همون زبان تنبهی میده. اونجا که میگه: وقت سحر است خیز ای مایه ی ناز نرم نرمک باده خور و چنگ نواز کانها که بجایند نپایند بسی وانها که شدند کس نمی آید باز می‌دونیم که یه عاشق هیچوقت نمیاد معشوقش رو نصیحت کنه که : پاشو می بخور تا نمردی🙂😉 بقول حافظ: هیچ عاشق سخن سخت به معشوق نگفت  پس در اینجا هم زبان خشک فلسفی زبان تغزل رو به حاشیه رونده و نمی‌توان زبان تغزل و عشق ورزی حافظ وار استنباط کرد و احتمال میره این رباعی تغزلی از خیام نباشه (من می نه ز بهر تنگدستی نخورم‌...)
بهراد معظمی گودرزی
2021-08-12T15:11:52.3366267
در پاسخ به آقای عبدالله عرض کنم که در هیچ جای ادبیات فارسی بر دل نشستن کنایه از ملول کردن و ایجاد مزاحمت نیست بلکه کنایه از عاشق کردن و عاشق شدن هست. پس فرمایششون صحیح نیست
ملیکا رضایی
2021-08-12T15:33:56.3900968
همین حرف یعنی خیام گویی عاشق بوده و از برای یار می میخورده            :
پ د
2022-07-16T00:21:30.4162623
با درود فراوان، نمی دانم که متن شعر فوق از کدامین منبع و مرجع و یا نسخه دستنویس یا چاپی و غیره است، اما اشتباهی که در مصرع آخر بیت دوم اتفاق افتاده، کل رباعیات را زیر سؤال می برد! نادرست: اکنون که تو بر دلم نشستی نخورم درست: اکنون که تو در برم نشستی نخورم با آرزوی بهترین ها  
Ali Hoseni
2022-12-23T23:16:59.6545406
با سلام با توجه ب معنیهای زیاد برای بیت اخر خواستم نظرمو بگم،بنظرم بیت دوم دو معنی بیشتر نمیتونه داشته باشهیک میگه من شراب و برای شاد بودن میخوردم الان ک تو دلم نشستی دیگه نیاز ب شرابم ندارم و معنی دوم میگه من شرابو برای شاد بودن میخوردم الان ک شما تو دلم نشستی و از همیشه شاد ترم نخورم؟؟؟
جمال الدین حسین پور
2023-06-02T15:07:35.6934676
به نظر من این شعر رو خیام نگفته و اصلا به حال و هوای اشعار خیام نمیخوره برای مثال به این رباعیات توجه کنید برخیز بتا بیا ز بهر دل ما  حل کن به جمال خویشتن مشکل ما  یک کوزه شراب تا به هم نوش کنیم  زان پیش که کوزه ها کنند از گل ما یا در جای دیگری میفرمایند خیام اگر ز باده مستی خوش باش  با ماه رخی اگر نشستی خوش باش چون عاقبت کار جهان نیستی است  انگار که نیستی چو هستی خوش باش  
حبیب شاکر
2023-07-06T15:02:47.501028
سلام بر عزیزان و یاران  مجنون ز فراق لیلی اش  مجنون شد  وز هجر, هزار قلب عاشق خون شد  شادی منم از می و مطرب نبود  یار آمد و غم ز ملک دل بیرون شد  سپاس از عزیزان