گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

خیام:من بی می ناب زیستن نتوانم بی باده کشید بارتن نتوانم

❈۱❈
من بی می ناب زیستن نتوانم بی باده کشید بارتن نتوانم
من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم

فایل صوتی رباعیات رباعی شمارهٔ ۱۳۲

تصاویر

کامنت ها

محمد
2016-08-28T19:56:59
به نظر مصرع آخر "یک جهم دگر بنوش "باشد
همیشه بیدار
2015-12-21T17:05:40
هر وقت این ربایی میخوانم بی اختیار خود را در عالم دیگری حس میکنم. به ویژه: من بنده آن دمم که ساقی گویدیک جام دگر بگیر و من نتوانمروح حکیم شاد باد!
علی
2012-08-22T21:35:55
این بیت روی شیشه شراب در یکی از فروشگاه های دبی دیدم و کلی احساس غرور کردم،کاری به خوب و بد بودن شراب ندارم، نفس قضیه برام مهم بودفضای آرامگاهش هم که حسابی به آدم آرامش میده
پیمان
2013-01-11T14:24:32
گاهی وقت ها ریزش آگاهی در حدی است که ظرف عارف کشش و توانایی آن را ندارد ، برای توضیحات بیشتر و کشف رمز های صورت گرفته می توانید به مصاحبه رادیو تهران با استاد محمد علی طاهری مورخ 28/2/88 گوش کنید
آرمان
2010-02-08T17:21:53
نقل قول ظریف :من بی می ناب زیستن نتوانمبی باده کشید بارتن نتوانممن مرده ام آن دم که ساقی گویدیک جام دگر بگیر و من نتوانم
فاطمه
2011-11-28T08:46:29
به نظر من این شعر یکی از بی نظیر ترین شعرهای استاد بزرگوار خیامه.گاهی برای ساکت کردن این عقل استدلال گر که فقط باعث دردسر میشه. نیاز به می ناب شدیدا احساس میشه
فاطمه
2011-11-28T08:44:22
سلاممن تو نسخه های دیگه تو بیت سوممن بنده آن دمم یا من عاشق آن دمم و خوندم که به نظرم زیبا تر و فصیح تر از من مرده آن دمم باشه
امین کیخا
2013-06-21T19:20:06
بنده رهیگ یا رهی هم می شود به پهلوی رسیگ بوده است
علی
2019-12-18T12:43:26
هادی عزیز..خیام صدها بار ب روشنی نظرشو در مورد خوشیها و خوبیهای این دنیا و نفی اون دنیا بیان کرده..اگه ترس گناه دارید دنبال شعرهای خیام نیا
فَروَهَر
2019-12-19T14:21:41
گویند کسان بهشت با هور خوش است من می گویم که آب انگــور خوش استاین نقد بگیر و دست از ان نسیه بدارکآواز دهل شنیدن از دور خوش است اینو دیگه چی می گی ؟ نکنه اینجا منظورش از هور شمس تبریزی ؟منظورش از شرابم مولاناس !آواز دهل هم که خداس !کل این شعر هم اصلا در وصف رسیدن و عشق به خداس
یوسف
2020-03-23T10:58:57
واقعا بیشتر شعرای ما قصدشون شراب عرفانی بوده حتی خیام من یه کامنت دیدم زیر این پست که نوشته بود این شعر روی یه شیشه مشروب دیده و کلی مغرور شده واقعا اگر شعرای ما با می انگوری مست میشدند ارزش افتخار کردن ندارن چنان که حضرت حافظ میفرماید:نه به هفت آب که رنگش به صد آتش نرودآن چه با خرقه زاهد می انگوری کرد
امیرحسین
2019-07-22T19:43:20
ویدئویی از غلامحسین ساعدی درابتدای این مستندی که شیرین سقایی دربارهٔ زندگی‌اش ساخته، هست که با لحن زیبایش و به‌شوخی این رباعی را می‌خواند. احتمالاً برای‌تان جالب باشد.پیوند به وبگاه بیرونی
سینا هاشمی
2021-01-12T15:36:18
این دوستانی که میخوان خیام رو بچسپونند به صوفیگریو خدا خیلی دیگه مسخره هستند... خدایی که بازی قایم باشک رو خیلی دوس داره و عاشقه نامه نگاریه
احمد نیکو
2021-01-11T20:37:26
من ترک شراب ناب نتوانم کردخمخانهٔ خود خراب نتوانم کردیک روز اگر بادهٔ صافی نخورمده شب ز خمار خواب نتوانم کردرباعی شماره 18 از عبید زاکانی
رستگاری
2020-11-21T03:51:20
این رباعی هم مانند سایر اشعار شاعران ایران ، به صراحت حرفش را می زند ، حال اگر کسانی می خواهند برای فریب دیگران و یا خودشان ، آن را توجیه و تفسیر دیگری کنند تا توهماتشان آسیب نبیند !!!٬ امر دیگریست ، ولی این رباعی ، هیچ ارتباطی با شمس و خدا و سایر باورها ندارد ، بلکه به وضوح به بیان ملموس و محسوس ، و معقول حقیقت می پردازد .و ضمنأ : من بنده ی آن دمم ، دقیقأ اشاره به همان وقتی است که دیگر مرده است و نمی تواند جام دیگری را بگیرد وگرنه می گرفت ، چون ، به نظر حکیم ما ، زندگی این جهانی که اکنون در آن هستیم جز پرداختن به حقیقت و مفید بودن برای انسانهای دیگر نیست .آری ، من بنده ی آن دمم ٬ یعنی همان دمی که اشباع شده ام و ظرفیتم تکمیل شده و به کمال رسیده ام و این درست همان وقتیست که ازین جهان رخت بر بسته ام و امکان گرفتن جامی دیگر ندارم .
حمید
2020-12-24T20:10:45
اگه خطبه همام را در نهج البلاغه علی علیه السلام خوب دقت کنیم. یک جام دگر بگیر و من نتوانم. مفهومش کاملا درک می شود. موضوع مربوط به قبل از مردن. نه بعد از آن.
فرزاد
2021-04-09T18:20:03
با اینکه رباعی بسیارژرف وپرمعنایی است ولی باید گفت که ازحکیم عمرخیام نیست وسروده شاعران بعدازخیام است که به خیام منسوب شده است.
الهه (نازی) صادقلو
2021-03-28T14:50:25
  " میِ ناب " من بی مِیِ ناب زیستن نتوانمبی باده کشیدِ بارِتن نتوانم من بنده ی آن دَمَم که ساقی گویدیک جامِ دگر بگیر و من نتوانم - بی: بدونِ- مِیِ/ باده یِ ناب: شادی راستین و حقیقی، حالتی عرفانی همراه با سبکی روح و رهایی از جسم - زیستن نتوانم: نمی توانم زندگی کنم- بارِتن: سنگینیِ بدن- کشیدِ بارِتن: زنده بودن- بنده: شیفته، مشتاق- دَم: لحظه- ساقی: میگسار، کسی که راهِ شادی و خوشبختی را نشان می دهد- یک جامِ دگر بگیر: بیشتر از این شادی کن، سرمست تر شو! برداشت آزاد:بدون شادیِ حقیقی نمی توان زندگی شیرین داشت و یا زنده بود! هدف زندگی باید رسیدن به سطحی از شادی و سرخوشیی باشد که بیشتر از آن دست نیافتنی بوده و آن هم ممکن نیست جز اینکه بدانی که کیستی و چرا به این دنیا آمده ای که اگر دانستی, قطعا به شادی حقیقی رسیده ای. وقتی این هدف ما شد، آنگاه تک تکِ لحظاتِ زندگی ما شیرین و گوارا خواهد بود. مِی خور که هرکه آخرِ کارِ جهان بدیداز غم سبک برآمد و رَطلِ گران گرفت بر برگِ گُل به خونِ شقایق نوشته اندکآن کس که پخته شد میِ چون ارغوان گرفت دیوان حافظ » غزل 87 - مِی خور: شاد باش و اندوهگین نباش- آخرِ کارِ جهان: ناپایداری و بی وفایی دنیا که همان مرگ و نیستی برای ماست- از غم سبک برآمد: رنج و اندوهِ دنیا را آسان و بی ارزش گرفت - رَطل: پیاله ی بزرگِ شراب- گران: فراوان، انبوه- رطلِ گران گرفت : به شادمانی و دوری از رنج و درد پرداخت- بر برگِ گل به خونِ شقایق نوشته اند: چون نیک به طبیعت نگاه کنی می بینی همه موجودات در حال نشان دادنِ این نکته هستند- کآن کس که پخته شد: که آن کسی که سرد و گرم زندگی را چشید و به سطحی از دانایی و آگاهی رسید- میِ چون ارغوان گرفت: غم و اندوهِ دنیا را هیچ انگاشته و به شادمانی می پردازد
Sina
2021-03-02T07:37:03
شیخ شکمو هم در این باب فرموده:من بی‌دنده کباب زیستن نتوانمبی کوبیده بُناب‎ کشید بار تن نتوانممن مرده آن دمم که کبابی گویدیک سیخ برشته یا پر آب؟ و من نتوانم
علی حسن زاده
2021-03-19T18:05:30
غلامحسین ساعدی در یک جمع دوستانه که ویدیوی آن در اینترنت موجود است، این شعر را به گونه ای طنزآمیز خوانده. توضیح نمی دهم خودتان حتما ببینید.
به آفرین
2020-06-03T00:03:49
اصلا عرفان و این معانی عرفانی از می و ... بالاخص از زمان سنایی وارد شعر فارسی شد، دقت کنید که خیام در سال تولد سنایی، وفات یافته. و مثلا تا سنایی بزرگ بشه وسواد پیدا کنه و بیاد و وارد عرصه شعر بشه و بدعت گذاری کنه، خیام بیچاره سالها بوده که در بین آدمها نبوده. خیام آدم عاقل و معتقد به علم بوده. سعی کنید انقدر مفهوم (های معمولا الحاقی) رو ارجح ندونید و فرمالیستی هم به بیت نگاه کنید.
کریم
2020-05-24T13:00:10
من عاشق این بیت شعر شدم من مرده ام آن دمی که ساغی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم واقعاً زیباست .و به انسان این را گوشزد میکنه که تا زنده هستی از وقتت استفاده کن . ممکن است دیر شود
فریاد
2020-11-10T13:26:57
خیام در بالاترین قله عرفان و توحید بود و این رباعی اوج عرفان خیام. بالاتر از این رباعی ممکنه مگه؟
پاک روان
2017-06-10T07:59:08
من از ادبیات و شعر هیچ نمیدانم ولی وقتی این شعر رو خوندم برای 30 ثانیه شاید هم بیشتر اشکم و قهقهه با هم در آمیخت، کمتر کسی این بلا رو سرم آورده.
هادی hadiheybati۱@gmail.com
2018-01-15T19:51:15
فک نکنم منظور ساقی از می ناب مشروبات الکلی باشهمنظور از ساقی خداست و می ناب عشق الهی حالا شما میخوای خودتو گول بزنی نوش باشه
مهدی زرینی
2018-11-21T20:28:42
من بی تو و مِی، زیستن نتوانم!
حمید عباسی
2018-09-10T09:10:10
عشق تنها مانده ،ما افسرده ایمهم گدا و هم توانگر ، مرده ایمگر تمام گنج دنیا داشتیمدر پی گم کرده ها، غم خورده ایمدر کنار هم ، ولی از هم جدا دور کردیم از خود آن، عشق خداو .....عشقم استاد عرفان
ویتو آندولینی
2018-08-23T19:33:53
امیرعباس جان، نمیدانم باید به جمله ات بخندم یا بگریم. آخر برادر خیام کجا و شمس تبریزی کجا؟؟؟!
۸
2018-08-23T21:05:31
ویتو جان ، بخندید به آن که نام واقعیت گریز فرصت طلبی را در پایین سروده بزرگ مردی چون خیام می آورد.این عشق به خدا هم داستانی است!!
امیرعباس
2018-02-28T18:18:13
منظور از ساقی شمس تبریزی است و می ناب عشق خداست.
نوید بیدالله خانی
2022-02-15T12:31:42.6756936
خیلی ممنون از وقت که گذاشتید  
ممد باند
2022-02-23T17:16:16.6472918
درک من این هست که میگه، من بدون باده مستی (شادی درون و در لحظه ) نمیتونم زندگی کنم و اینکه ساقی داره از من خواهش میکنه فقط یک جرعه دیگه بخوری تمومه و تو میدونی و تجربه داری  که اگر بخوری باز مست میشی (مثال عاشقی کردن و دل شکسته شدن از یاری که مست میشی) و میگی دیگه نمیتونم ولی بازم میخوری.   مهم برداشت من و شما است و دیدگاه وگرنه که همه با می و مستی آشنا هستند.
رآد
2022-04-10T23:19:41.7434315
خیام عزیز در رباعیات خودش به دفعات واضح گفتن که زندگی همین دنیاست و عرفان و دین و خدا رو نفی کردن عجیبه که برچسب های نامناسب به ایشون میزنید. سپاس از دوستانی که خیام رو به خاطر خودش دوست دارن و براش پاپوش نمیسازن
داود یزدی
2022-06-18T12:01:09.5253477
این شعر از شارل بودلر به درک بهتر این رباعی کمک بسیاری میکنه مست شوید تمام ماجرا همین است مدام باید مست بود تنها همین باید مست بود تا سنگینی رقت‌بار زمان که تورا می‌شکند و شانه‌هایت را خمیده می‌کند را احساس نکنی مادام باید مست بود اما مستی از چه ؟ از شراب از شعر یا از پرهیزکاری آن‌طور که دلتان می‌خواهد مست باشید و اگر گاهی بر پله‌های یک قصر روی چمن‌های سبز کنار نهری یا در تنهایی اندوه‌بار اتاقتان در حالیکه مستی از سرتان پریده یا کمرنگ شده ، بیدار شدید بپرسید از باد از موج از ستاره از پرنده از ساعت از هرچه که می‌‌وزد و هر آنچه در حرکت است آواز می‌خواند و سخن می‌گوید بپرسید اکنون زمانِ چیست ؟ و باد ، موج ، ستاره ، پرنده ساعت جوابتان را می‌دهند زمانِ مستی است برای اینکه برده‌ی شکنجه دیده‌ی زمان نباشید مست کنید همواره مست باشید از شراب از شعر یا از پرهیزکاری آن‌طور که دل‌تان می‌خواهد  
قطره
2022-08-10T09:18:22.5375598
می در عرفان نماد آگاهی است. و می خوردن یعنی رسیدن به درجه هوشیاری و آگاهی. عرفا با کسب علم و دانش به این مرتبه می رسیدند. وقتی خیام می فرماید من بی می ناب زیستن نتوانم در حقیقت اشاره به دانشها و دروسی است که آموخته. و خود را از حصار جسم و تن رهانده و از دامن خرافات و نادانیها پناه به علوم و حقایق آورده. بنده دم بودن یعنی قدر زمان را دانستن. 
رند مست
2022-09-10T12:41:52.1509751
دوست عزیز مثل اینکه خیام رو خوب نمی‌شناسید.
رند مست
2022-09-10T12:47:53.072347
خیام عارف نیست .
قطره
2023-01-25T14:57:49.435413
تا شما عارف را که بدانید؟ و عرفان را چگونه تعریف کنید؟ برداشتها متفاوت است. متاسفانه دید اکثر آدمها از عرفان گوشه ای نشستن و از خود بی خود شدن است. اما عرفای ما همه دانشمند و باسواد بوده اند. وچون مجبور بودند حقایق را از ترس جانشان در لفافه بگویند درک این موضوع سخت است. 
حبیب شاکر
2023-07-10T22:28:29.9422582
سلام بر همرهان نازنین  بیربط است ولی گفتم شاید خالی از لطف نباشد  گاهی دلم برای غزل تنگ می شود  این دل بدون لطف غزل سنگ می شود  آهنگ ذوق شعر حزینم با غزل  چون نغمه نسیم خوش آهنگ می شود  گاه سرودن غزل این قلب پر طپش  انگار شوک گرفته هماهنگ می شود  بر برگ برگ دفتر شعرم گل غزل  روید اگر ،بهاری و گلرنگ می شود شعر غزل چو آب روان است و ما بقی  گاهی میان قافیه ها جنگ می شود  بی شاهکار حافظ و سعدی در غزل  بی شک کمیت شعر و ادب لنگ می شود  هر ناظمی نه درخور نام غزل سراست  کوسه کجا طعمه خرچنگ می شود ؟ سپاس از دوستان
حبیب شاکر
2023-07-17T12:04:14.6598139
بی دولت دوست زندگی زندان است  مهر رخ او روشنی چشمان است  گر هر دو جهان به رایگانت بخشند بی دوست بسان خانه ای ویران است
حبیب شاکر
2023-07-17T21:55:27.3244001
با پیشه شعر زیستن نتوانم  امرار معاش خویشتن نتوانم  دیوانه آن دمم به من کوبیده  گویند بخور بزور و من نتوانم