گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

خیام:آن قصر که با چرخ همیزد پهلو بر درگه آن شهان نهادندی رو

❈۱❈
آن قصر که با چرخ همیزد پهلو بر درگه آن شهان نهادندی رو
دیدیم که بر کنگره‌اش فاخته‌ای بنشسته همی گفت که کوکوکوکو

فایل صوتی رباعیات رباعی شمارهٔ ۱۴۹

تصاویر

کامنت ها

بهرام مشهور
2012-05-19T12:49:44
همیزد باید جدا نوشته شود چون در اینجا یک قید و یک فعل مجزا هستند : همی زد
غلامحسین مراقبی
2013-03-09T13:22:13
با درود به کوشندگان تاریخ ما و حاشیه نویساندر حاشیه پیش، همانندی این چهارپاره زیبای خیام و بیتی از ایوان مدائن خاقانی را یادآور شدم.می افزایم که خاقانی در منشآت اش، خیام را می ستاید و جایگاه بلند او را باز می گوید. نیز خاقانی در سوگ سرودی از عمویش، از خیام به نیکی یاد می کند.
غلامحسین مراقبی
2012-11-06T11:28:53
با درودخیام در این چهارپاره، همچون دیگر سروده هایش، به استادی و زیبایی از موسیقی وازه و حرف بهره گرفته: پاره نخست: قصر و چرخ؛ هر دو نامواژه داری یک آوای زبر( َ ) و دو حرف ساکن اند.دوم: بهره گیری شاعر از تکرار و ضرب آهنگ( کو )و به راستی( بر درگه او شهان نمودندی رو) ما را به یاد خاقانی نمی اندازد؟این است همان درگه کو را ز شهان بودیدیلم ملک بابل، هندو شه ترکستانبنگریم که خیام این همه زیبایی، موسیقی و اندیشه را در تنها یک رباعی به استادی نشانده
امیرعلی
2010-04-30T12:45:42
این شعر از اشعار بسیار دل انگیز جناب عمر خیام و بیانگر روحیه شعر وی است.دکتر غلام حسین یوسفی در مورد این شعر در کتاب چشمه روشن توصیف جالبی دارد.از قصری که پادشاهان به آن رو میکردند و امروز فاخته (کوکو) ای بر آن نشسته و نغمه سر میدهد که آن همه کو!؟ کوکوکوکو...
سجاد
2011-04-12T16:58:55
من فکر میکنم اون فاخته خود ما هستیم که وقتی از دروغ و نیرنگ دنیا و مردمش خسته میشیم میریم لب بام شاه عالم میشینیم و ازش میپرسیم اون همه وفا و عشق و محبتی که عطرش عالم رو پر میکنه اون باغ رحمت نامتناهی و اون مکان امن و اسایشی که وعده کردی کو؟ کو؟ کو؟ کو؟ ولی اون لحظه یادمون رفته که در کوی عشق شوکت شاهی نمیخرند اقرار بندگی کن و اضحار چاکری
معصومه
2011-04-18T09:24:54
اگه معنای این شعرو دریابیم پله پله تا ملاقات خدا میریم
سارا
2010-12-16T16:26:56
حسرت حاصل از گذرا بودن زندگی .
علیرضا
2013-05-04T00:01:05
صدای فاخته که شب بر ویرانه کوکو میکند مو بر تن آدمی راست میکندخاصه در شب مهتاب..
هیچ
2020-04-26T21:26:59
شمشیر اسلام از گردن خیام بسیار دور است.
هیچ
2020-04-26T21:31:53
چرا که میفرمایدمی خوردن و شاد بودن آیین منستفارغ بودن ز کفر و دین دین منست
حمیدرضا
2019-09-27T16:35:49
در این رباعی نیز از همین مضمون استفاده است:سر خیل که خویش را هلاکو می‌گفتبا خلق سخن به چشم و ابرو می‌گفتبر کنگرهٔ سراش دی فاخته‌ایدیدم که نشسته بود و کو کو می‌گفت
امیر مستلزم
2021-03-15T16:39:57
خیام در این رباعی به ناپایداری دنیا اشاره میکند که ان قصر و پادشاهی که خود عظمت بلندی داشت و به مرز اسمان هم تجاوز می کرد حالا دیگر مکان پرندگانی چو فاخته شده که ندای به پایان رسیدن حکومت و مرگ می دهد
احمدی
2017-04-28T18:15:18
کجان ان پادشاهان و قصرها ،،،،،،، کنگره دا ویران کنید با منجنیق
Mahyar
2019-01-18T08:04:48
تمام ساختارها ناپایدار هستند
ساسان فرخزاد
2018-12-03T10:20:08
زنده یاد صادق هدایت در کتاب ترانه های خیام، پیرامون این چهارپایه اینچنین می‌گوید:نزد هیچ‌یک از شعرا و نویسندگان اسلام لحن صریح نفی خدا و برهم زدن اساس افسانه‌های مذهبی سامی مانند خیام دیده نمی‌شود شاید بتوانیم خیام را از جملهٔ ایرانیان ضد عرب مانند: ابن‌مقفع، به‌آفرید، ابومسلم، بابک و غیره بدانیم. خیام با لحن تأسف‌انگیزی اشاره به پادشاهان پیشین ایران می‌کند. ممکن است از خواندن شاهنامهٔ فردوسی این تأثر در او پیدا شده و در ترانه‌های خودش پیوسته فر و شکوه و بزرگی پایمال‌شدهٔ آنان را گوشزد می‌نماید که با خاک یکسان شده‌اند و در کاخ‌های ویران آن‌ها روباه لانه کرده و جغد آشیانه نموده. قهقهه‌های عصبانی او، کنایات و اشاراتی که به ایران گذشته می‌نماید پیداست که از ته قلب از راهزنان عرب و افکار پست آن‌ها متنفر است، و سمپاتی او به طرف ایرانی می‌رود که در دهن این اژدهای هفتاد‌سر غرق شده بوده و با تشنج دست و پا می‌زده.نباید تند برویم، آیا مقصود خیام از یادآوری شکوه گذشته ساسانی مقایسهٔ بی‌ثباتی و کوچکی تمدن‌ها و زندگی انسان نبوده‌است و فقط یک تصویر مجازی و کنایه‌ای بیش نیست؟ ولی با حرارتی که بیان می‌کند جای شک و شبهه باقی تمی‌گذارد. مثلاً صدای فاخته که شب مهتاب روی ویرانهٔ تیسفون کوکو می‌گوید مو را به تن خواننده راست می‌کند:آن قصر که بر چرخ همی‌زد پهلو، بر درگهِ او شهان نهادندی رو، دیدیم که بر کنگره‌اش فاخته‌ای بنشسته همی‌گفت که: «کوکو، کوکو؟» آن قصر که بهرام درو جام گرفت، آهو بچه کرد و روبَهْ آرام گرفت؛ بهرام که گور می‌گرفتی همه عمر، دیدی که چگونه گور بهرام گرفت؟
حمید
2018-03-28T13:25:03
در بیت اول می تونیم همیزد را جدا بنویسیم یعنی به این شکل «همی زد»
هادی رسولی فر
2022-02-26T02:08:01.5800589
سلام مدیریت محترم تاریخ ما  خواهشمند این رباعی رو به شکل صحیح اون تصحیح کنید.  ابتدای بیت دوم دیدم درست است نه دیدیم.  صورت اصلی این مصرع  به این شکل است : دیدم که بر کنگره اش فاخته ای  این شعر رو خیام از زبان عام نمیگه از زبان خودش برای راهنمایی عام میگه،  صورت جمع در ابتدای بیت اول کاملا اشتباه و نا متقارن است.  خیام در تمام رباعیات خود ۸ بار از فعل دیدن استفاده کرده که تمام آنها به صورت مفرد است نه جمع  به عنوان مثال به این مصرع ها توجه کنید :  پیری دیدم به خانه خماری *** در پایه چرخ دیدم استاد به پای *** رندی دیدم نشسته بر خنگ زمین  *** مرغی دیدم نشسته بر باره طوس  *** دیدم دو هزار کوزه گویا و خموش   امیدوارم که مورد توجه قرار بگیرد 
مجتبی احمدی زاده
2023-09-02T09:42:35.2439154
آفرین باد بر خیام حکیم با این جهان بینی ظریف و لطیف ....مرحبا یا حکیم