گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

خیام:چون نیست ز هرچه هست جز باد به دست چون هست به هرچه هست نقصان و شکست

❈۱❈
چون نیست ز هرچه هست جز باد به دست چون هست به هرچه هست نقصان و شکست
انگار که هرچه هست در عالم نیست پندار که هرچه نیست در عالم هست

فایل صوتی رباعیات رباعی شمارهٔ ۲۹

تصاویر

کامنت ها

علیرضا زرفام
2014-11-04T18:11:09
من فکر میکنم منظور حکیم در بیت اول این باشه: مثل نداشتن میمونه وقتی داری و ازش استفاده نمیکنی( در دست نمیگیری و جز باد کف دستت چیز دیگه ای نیست) و وقتی داری و استفاده میکنی هر لحظه امکان ازبین رفتن و نابودیش هست بنابر این ...
بهرام مشهور
2015-03-30T00:36:54
این یکی از سنگین ترین مباحث فلسفی جهان است که برای درک آن به ده ها نیچه نیاز داریم ! و پس از آنهم چیزی عایدمان نمی شود !
مهدی تفرجی
2016-10-21T12:17:29
به نظر من در بیت اول به جای" باد" بایست "یاد" بوده باشد و معنای مصراع یاد آوری این نکته هست که همه چیز در عالم یک وجود به صورت مجازی و تنها در ذهن داره و فیزیک ظاهری همه اشیا و موجودات نقصان پذیر هستند و تنها جلوه ذهنی (اطلاعات) اونها باقی میمونه. در تئوری اطلاعات (Information Theory) موجودیت اطلاعات مانند سایر کمیت های فیزیکی قابل اندازه گیری، رد گیری و پردازش هست. باقی بودن روح میتونه به نوعی تعبیر به باقی بودن اطلاعات باشه.
سروش
2016-11-06T01:28:00
منظور شعر از دیدگاه سروش اخلاقی:چون هر چیزی که نداری (جز امور غیرقابل حصول مثل باد) را میشود بدست آوردو چون در هر چیزی که در اختیار داری احتمال از دست رفتن وجود دارد پسداشته هایت را جوری قدر بدان که انگار مانندش در دنیا نیستو طوری به نداشته هایت فکر کن که انگار مانند آن در دنیا (به وفور) وجود دارد.
علیرضا زاد
2016-03-27T15:39:55
همه در نهایت بر مرگ خویش واقفیم. ولی چرا دل میبندیم ؟ چرا اینقدر به واقعیات این دنیا حساسیم و با پیگیری، راهی را می پیماییم که میدانیم در نهایت به قنا خواهد رسید.این مساله در وجود همه ما هست، همه واقفیم. منتها اکثرا از تفکر درباره آن اجتناب میکنیم. چرا؟ اکثرا به دلیل ترس از تفکر که نهایتا میدانیم به واقعیت مایوس کننده ای میرسیم. (چرا این دنیا هست، ما چرا هستیم، چرا دل به چیزی میبندیم که فانی است، اصلا این بازی مسخره دنیا و درد کشیدن مکرر برای چیست؟ کسی میداند که بعد از مرگ "واقعا" چه میشود؟ اصلا چرا آمدیم که بمیریم؟ چرا ....چرا....چرا..."چون نیست ز هر چه هست جز باد بدستچون هست بهرچه هست نقصان و شکست"خیام بر خلاف ما از این تفکرات مایوس کننده چشم پوشی نکرد و به شکلی زیبا، عاشقانه و عارفانه با این موضوعات برخورد کردهپس اینقدر واقعگرایی در مواجهه ما با این دنیا ضرورتی دارد؟ وقتی که در نهایت و به چشم بر هم زدنی قرار است که نباشیم و از ما جز گل برای کوزه گری در آینده چیزی نخواهد ماند."انگار که هرچه هست در عالم نیستپندار که هرچه نیست در عالم هست"
پیمان
2016-04-14T18:14:43
به نظر من منظور شاعر اینه که وقتی که از هرچیزی که ما وجودشون رو حس می کنیم، چیزی جز یه تجربه ی مختصر و زودگذری نیست و وقتی که تمام این چیزها کامل نیستن و فانی هستن، انگار که هرچیزی که در دنیا هست، نیست و با این جمله اون ها رو کم ارزش میکنه. مصرع آخر هم عکس همین مفهوم رو میگه و به چیز های دیگه ای اشاره میکنه که با ارزش تر و اصیل تر هستن ولی حداقل به اندازه چیزهای اول قابل درک و احساس نیستن.
حاجیکلایی
2012-04-28T14:25:48
با سلام و درود.بسیار زیبا و ستودنی است این ابیات."انگار که هر چه نیست در عالم هست پندار که هر چه نیست در عالم هست" .واقعاً چی میخواد بگه؟تشکر از دوستان و حاشیه های بسیار زیبای آنان.حق نگهدارتان
داوود
2009-11-27T13:06:20
باتوجه به کوتاهی عمر و ناپایداری هستی غم وقصه هیچ چیز را نخور و فقط شاد باش
آمیس
2009-05-03T09:28:34
هیچ کس بی عیب نیست و هیچ کس هم بی غم نیست. پس یا باید مدام می بخوری و در عالم مستی و بی خبری همه دنیا رو با غم و غصه هاش از یاد ببری یا اینکه عاقل باشی و فکر کنی همون طوری که تو به حال خیلی ها که از تو بهتر و بالاترن غبطه و حسرت می خوری ، خیلی ها هم که حال و روزشون از تو بدتر و پایین تره به حال تو غبطه می خورن پس خدا رو شکر کن و غمگین و ناامید نباش.
هانی
2011-12-09T17:10:43
در پاسخ به عباس مشرف:مصراع اول پیشنهادی شما نمی/تواند درست باشد چون معنی ندارد که ما از نیستی ها بر دستانمان چیزی احساس کنیم مثلا ما پر پرواز نداریم و هرگز احساسی از آن هم نداشتیم اما مصراعی را که شما مردود میدانید از نظر معنی درست است چون ما از چیزهایی که هست با وجود اینکه وجود دارد بهره/ای نمی/بریم گویی از هرچیزی نسیمی بر ما می/وزد و از دست می/رود..
hooshang haghbin
2011-03-25T13:27:00
نیستی عدم وجود هستی است . در اسطوره آمده است که جهان از سه بخش تشکیل میشود: (1) بخش نیمه بیکران روشن (2) بخش نیمه بیکران تاریک (3) حد فاصله بین این دو بخش بالابنام "تهیگی" یا خلا در فیزیک مدرن از خلامیتواند یک جفت اضداد بوجود اید. به نوسانات خلا مراجعه شود.
hooshang haghbin
2011-03-25T13:32:56
امروزه دانشمندان بر این نظرند که : شکست تقارن عامل تنوع در هستی است.
عباس مشرف رضوی
2011-04-13T07:00:07
چون نیست ز هر چه نیست جز باد بدستچون هست به هر چه هست، نقصان و شکستانگار که نیست هر چه در عالم هستپندار که هست هر چه در عالم نیستبطرز عجیبی صورت صحیح این رباعی در اینترنت وجود ندارد ( برخی آنرا به ابوسعید هم نسبت داده اند)مصرع اول واضحست که درست نیست (چون "هست" موضوع مصرع بعدی است و تکرارش وجهی ندارد و تناسبی هم با "نیست" در بیت دوم ندارد)وزن بیت دوم هم بنظر من درست نیست و درهرصورت من در یک نسخه چاپی اینطور دیده بودم.
م.ح
2010-07-26T13:58:09
در واقع اشاره به هستی اون کسی دارد که خیلی ها فکر می کنند وجود ندارد. چون با چشم سر نمی توانند او را ببینند
علی پاک نیت
2014-04-16T08:54:53
من هم فکر می کنم چه به لحاظ معنایی و چه از نظر فلسفی رباعی باید اینگونه باشد:«چون نیست ز هر چه نیست جز باد به دستچون هست به هر چه هست، نقصان و شکستانگار که هرچه هست در عالم نیستپندار که هرچه نیست در عالم هست»در حقیقت خیام این طور استدلال می کنه که چون ما از نبودن چیزهایی که نیستند اطلاعات خردی داریم (ندیدن دلیل بر نبودن نیست که حتی مثل به باد نیز خود دلیلی بر این مدعاست) و از آن چیزهایی که هستند اطلاعات ناکاملی داریم (علم ما نسبت به کل جهان بسیار محدود است) پس گویی آنچه که در عالم نیست می تواند باشد و همچنین آنچه که هست (ما فکر می کنیم وجود دارد) ممکن است نباشد.اتفاقا این گفته با این سوال فلسفی همخوانی دارد که مثلا ما چگونه وجود را اثبات می کنیم و می بینیم که نمی توانیم به طور کامل آن را اثبات کنیم و به طور مثال دکارت نهایتا پس از سالها تفکر چنین استدلال می کند که « فکر می‌کنم، پس هستم» و می بینیم که این استدلال به گفته خیام دارای نقصان و شکست است (به عنوان اثبات منطقی پذیرفته نیست) پس در واقع هنوز این امکان وجود دارد که «ما که هستیم، نباشیم!»از طرف دیگر همانطور که ما نمی توانیم استدلالی منطقی برای بودن چیزی (حتی خودمان) پیدا کنیم پس آنچه هم که می پنداریم وجود ندارد به لحاظ منطقی امکان وجود دارد چون باز هم نمی توانیم به شکل منطقی عدم وجودش را رد کنیم
محمود زارعی
2014-07-07T06:27:34
سلام به نظر من مصرع اول اینطور باید باشهچون نیست ز هر چه هست جز باد به دست با این معنا که ما به غیر از باد(چیزی ناچیز) از هر چیزی که هست بهره ای نداریم (از اخر به اول مصراع معنا شده)مصراع دومچون هست بهر چه هست نقصان و شکستنقص و عیبی در هر چیزی که هست وجود داره(باز از اخر به اول)بهره و نقص زو مصرع بالا می تونه سود و لذت بردن یا آگاهی باشهو بیت اخر هم که همانطور که سایت ذکر کردن هست به نظرم و توی اون خیام تکلیفش رو با دنیا(عالم بود و نبود)روشن می کنه و می گه بی ارزشی دنیا با تمام لذایذ و معایبش رو بانگ می زنه
محمدرضا
2013-04-26T13:07:04
بنظراین معنی را تداعی میکند که ندیدن دلیل بر عدم وجود نیست
امین کیخا
2013-05-20T01:58:16
هستی دنیا پندارین است و پندار تا هستی راهی ندارد
هوخشتره
2013-05-19T14:50:53
جون از هرچه در دنیا هست هیچی در دست نیست.و همه چیز ناقص است لذا تصور کن هر آنچه در عالم وجود دارد نیست و بالعکس
مجید
2019-12-15T16:20:51
این شعر بر نظریه ماتریکسی بودن دنیا تاکید میکند و هیچ توضیحی نیاز ندارد، برای درک بیشتر مطلب در مورد واژه های کوانتوم ، کوارک، استرینگ تحقیق کنید.
شاهین
2020-03-31T02:04:03
پیشنهاد می کنم برای اینکه دیدگاه شاعر رو بهتر درک کنیم؛ فرض کنیم شاعر بعنوان ذره ای آگاه در جسم یک انسان زندگی میکنه و از تاثیر عالم خارج از آن جسم بر سرنوشت خود به این نتیجه رسیده که سبک زندگی خاصی برگزیند.از یاد نبریم شاعر دانشمند ؛ریاضی دان و فیلسوف نامداری هست که ضمن اینکه سبک زندگی خاصی رو توصیه میکنه از کاووش و کسب آگاهی دست برنداشته ...بهرحال قضاوت او کار راحتی نیست .خوندن اشعار خیام به من احساس خوبی میده بشما چطور؟
احمد نیکو
2020-03-28T21:34:52
متن رباعی بدین وزن صحیح است: چون نیست ز هر چه هست جز باد بدستچون هست ز هرچه نیست نقصان و شکست انگار که هست هرچه در عالم نیست پندار که نیست هرچه در عالم هست
ساسان
2021-01-28T17:56:57
این رباعی نجومی، فلسفی، عرفانیستمیگه همه چیز های این عالم دارای عمری هستن و از بین رفتنی و در قالبِ اصلِ تولد و مرگ قرار دارند مثل خورشید و سیارات و ستارگان و کهکشانها انگار یعنی بنگر که همه چیز های کائنات (هر چه هست) زمانی نیست میشوندپندار یعنی با دیده بصیرت نگاه کن که وقتی چیز ها از بین میروند فقط ((هیچ چیز)) (خلاء یا فضای خالیه در بر گیرنده این چیزها (حتی Big Bang ) روزی در آن بوده باقی میماند پندار که هرچه نیست((هیچ چیز)) در عالم هستدر ضمن ((هیچ چیز)) جاودانیست و در قانونِ تولد و مرگ نمیگنجدخیامِ بزرگ1000 سالِ پیش گفته که اخیراً دانشمندان به آن دست یافتند(روحش شاد)
حاتم
2020-11-22T16:19:01
درود بہ همہ عزیزانچون بہ هر چہ هست جز باد بدستے نیست= چون بہ هر چہ هست نقصان و شکست هست (برهانے براے بیت دوم)هر چہ هست (متناسب مصراع اول و دوم) انگار در عالم نیستتو گویے هسٹے عالم مجموعہ همہ نیست هاست.بطور کلے گلایہ و بیان تناقض هستے و نیستے است
حسن ق
2020-11-14T09:53:13
اوتانا
2021-05-02T21:48:37
در پاسخ به آقایان مشرف و خوانین زاده نسخه ای قدیمی از رباعیات حکیم خیام نیشابوری دارم که سال چاپ ندارد ولی مقدمه و حواشی آن به قلم استاد محمد علی فروغی در فروردین ماه 1320 خورشیدی قلمی گردیده است و مستند به این کتاب نگارش درست رباعی شماره 29 همان است که در ابتدا و به قلم عزیزان تاریخ ما آمده است چون نیست ز هر چه هست جز باد بدست چون هست بهر چه هست نقصان و شکست انگار که هر چه هست در عالم نیستپندار که هر چه نیست در عالم هستپر واضح و روشن است که دیده ها شنیده ها مطالعات تجربیات و چه بسا خون دل خوردن ها دست به دست هم داده و ذهن خلاق حکیم نیشابور این رباعی ارزشمند را برای ما به یادگار گذاشته است معنی و مفهوم درست و کامل شعر نزد شاعر آن است شاید نزد پژوهشگران و خیام شناسان نیز هم.... ما خیام خوانان و خیام دوستان هم متناسب با حس و حال، شرایط و دانسته ها جرعه ای از آن دریای معنی را درست یا نادرست و امیدوارم به درست دریافته و با دیگران به اشتراک می گذاریم .... لذا شایسته است انصاف را رعایت و بدون سند و مدرک از اظهار نظر و دستکاری در اصل شعر پرهیز نماییم.
حمید خوانین زاده
2020-07-02T11:21:04
درودکاملا با نظر 9ناب عباس مشرف رضوی موافقم زیرا :حکیم بزرگوار در این رباعی درباره هرآنچه نیست و هرآنچه هست میگوید پس به نظر میرسد چنین صحیح باشد که گفته باشد:چون نیست به هرچه نیست جز باد بدستچون هست به هرچه هست نقصان و شکست پس اینگونه که سایت محترم درج کرده است بنظر اشتباه باشد:چون نیست به هرچه هست جز باد به دست !شاعر در مصرع اول درباره نیستی میگوید ودر مصرع دوم درباره هستی و جدای از صناعات ادبی که نیستی را با نیستی و هستی را یا هستی همراه کرده است از لحاظ مفهومی نیز اینگونه صحیح است که گفته باشد :چون نیست به هرچه نیست جز باد به دستچون هست به هرچه هست نقصان و شکستمعنی شعر کاملا گویا و واضح است ولی در سرودن چون نیست به هرچه هست جز باد بدست !بی معنی و نامفهوم است.
ارش اسمانی
2020-06-22T14:32:58
چون نیست ز هر چه هست جز باد بدستچون هست بهرچه هست نقصان و شکستدر مصرع اول شاعر گفته از هر چیزی که هست به علت ضعف شناختیتنها مقدار ناچیزی در اختیار ماست که ان را به باد تشبیه کردهو در مصراع دوم اینطور به نظر میرسد که گفته در غیر اینصورت چرا تا این حد نقص و ایراد در کار کار هستی وجود داردبه بیان ساده تر شاعر نمیداند که این نقصانی که در کار اشیاء مشاهده میشود از ضعف شناختی ماست یا از خود ابجکت......من الان هر چه فکر میکنم به نظر بَهر صحیح تر از به هر باید باشد....و ضمنا من ادبیات نخوندم و لذا اگر از دوستانی که ادبیات خواندن نظر خواهی میشد شاید بهتر میبود.....در تاریخ ما دو خوانش وجود دارد که در هردو به هرچه تلفظ شدهفقط جای این سوال همچنان باقیست که اگر به هرچه صحیح تر است چرا به و هر سرهم نوشته شدهکسی نظری درین مورد دارد؟
محمد
2017-10-03T21:40:02
درود بر همه ی پارسی دوستان.این رباعی به نظر من خیلی رمز آلوده چندروزی هست دارم بهش فکر میکنم و هربار به یک معنی تازه برمیخورم. فکر میکنم مصرع اول بیت اول با مصرع دوم بیت دوم جفت میشه و مصرع دوم بیت اول با مصرع اول بیت دوم.1- در مصرع اول بیت اول داریم: چون نیست ز هر چه هست جز باد بدستدر این مصرع "هست" همان خیالاتی هست که دین در مورد آن دنیا تبلیغ میکند. خیام به نوعی هنرمندانه میگه این خیالاتی که "هست"، تهی هست. "باد بدست" معنی تهیدستی میده و اینجا به نظرم باید پوچ بودن معنی بده. با این توضیح میشه این مصرع رو اینطور نوشت: "نیست" این خیالاتی که "هست" جز "پوچ"2- حالا بریم سر مصرع چهارمی که با مصرع اول معنیش کامل میشهپندار که هرچه نیست در عالم هست: اینطور فکر کن که تمام اون خیالات خوش از جهانی دیگر که پوچ هست، تو همین دنیای خودمون هست.3- مصرع دوم:چون هست بهرچه هست نقصان و شکست منظور از این "هست"، جهان مادی هست. یعنی همه چی آخر نیست و نابود میشه. 4- و در آخر مصرع سوم که با مصرع دوم معنیش کامل میشه:انگار که هرچه هست در عالم نیستاین طور فکر کن که هرچیزی که در این دنیاست و سرانجامش شکست و نابودیه، در این دنیا نیست. (نتیجه گیری: پس از زندگی و حال لذت ببر) امیدوارم توانسته باشم منظورم را برسونم. دوستان لطفا نظر بدید
bardia darab
2018-02-18T17:50:03
بصورت اجمالی نظریات بالا را خواندم ، در حقیقت معنی صحیحی از آنها استنباط نکردم ، خیام آنجه را که در این دنیا وجود دارد را کامل و بی نقص نمی داند ، و لذا این رباعی را بهمین دلیلی سروده است ، او در بیت اول می گوید که هرچه بدست می آوری در دست ات نخواهد ماند و مانند باد از کنارت خواهد گذشت و نیز آنچه که بدست می آوری کامل و بی نقص نیست و این نکته را بدان و آگاه باش . در بیت دوم می گوید چون آنچه که باید در این دنیا باشد ( هست ) در این دنیا وجود ندارد ( نیست ) ، در خیال ات تصور کن که وجود دارد ، یعنی رویایی به این دنیا به نگر نه واقعی زیرا در غیر اینصورت روان ات بدلیل کمبود های دنیوی آزرده خاطر خواهد شد .
حمیدرضا
2021-05-21T16:33:43.2799993
طبق نقل سرکار خانم طیّه در این نوشتهٔ تلگرامی این رباعی به شمس الدین محمد‌ کیشی منسوب است (از رسالۀ گشایش نامه به تصحیح نجف جوکار صفحهٔ ۸۷ نقل شده).
نیک مهر
2021-07-12T12:25:08.5934983
درود به شما محمد عزیز.تعبیرتون بسیار هوشمندانه بود و با خواندن آن، رباعی برایم شفاف تر شد. سپاس از شما.
عفا
2021-07-12T15:50:39.1665624
درود بر همه قبل از این که، این رباعی را معنی کنم. لازم است بطور خیلی مختصر به زمان عمر خیام نیشابوری، اشاره کنم. این شخصیت نادرِ روزگار، در سال ۴۲۷ شمسی به دنیا آمده و در سال ۵۱۰ شمسی فوت کرده است. دانشمندان کیهان شناس در زمان حال اعلام کرده اند. کائنات بقدری عظیم هست که فقط ۴/۵ در صد آن تا بحال شناسایی شده و هنوز ۹۵/۵ درصد آن شناسایی نشده است. حالا شما حدس بزنید، در زمان خیام، از این عظمت کیهان، بغیر از خیام، برای سایر افراد، چقدر شناخته شده بوده است؟!. خیام؛ منجم، فیلسوف، ریاضی دان، شاعر، موسیقی دان و بطور کلی "همه چیزدان" بوده، ضمن اینکه شاگردانی داشته، بطور عام با مردم هم در تماس بوده و زندگی می کرده است. افراد مختلفی در همه زمانها، وجود داشته و دارد که با سواد تک بعدی، بدون اینکه از ادیان و عقاید دیگران و یا علوم مختلف زمان خود اطلاع داشته باشند، فقط به کتاب و عقاید خود می چسبند و می گویند: اِلّا و بِلّا وضعیت عالم و آدم و کل کائنات همین است و بس. خیام این رباعی را برای آرامش مردم و فیصله دادن به همچون بحث ها، گفته است. معنی ساده مصرع به مصرع: هر چه در دنیا هست، مصداق و دلایل معتبر از چگونگی بوجود آمدن آنها، در دست نیست. در همه چیزهایی که در دنیا وجود دارد؛ ممکن است؛ عیب، ایراد و نقصان وجود داشته باشد. [فرقی به حال دنیا ندارد که] فکر کنید؛ چیزهایی که در دنیا وجود ندارد، موجود هست، و یا چیزهایی که در دنیا وجود دارد، موجود نیست. منظوراصلی : بود و نبود دارایی های کائنات به شما مربوط نمی شود. برای اینکه، عامل بوجود آورنده و گرداننده ی کائنات شما نیستید و کائنات فقط برای شما بوجود نیامده است که ایراد بگیرید؛ چرا این هست، آن نیست، این درسته و آن نادرست است ( بقول ترک ها: کائنات بودور که وار = کائنات همینه که هست). تفسیر کوتاه: با هست و نیستِ، درست یا نادرست بودن کارهای کائنات، کاری نداشته باشید، شما خود نیز، جزو کائنات هستید. همچنانکه همه عوامل دنیا - مثل یک مجموعه چرخ دنده- در پی کار خود هستند. شما هم مثل سایر عوامل دنیا، در پی کار و زندگی خود باشید. به وظایف و رسالت خود عمل کنید. پاپیچ دیگران و دیگر عوامل کائنات نباشید. توضیح: عبارتِ "ز هر چه هست" در اینجا؛ مایملک، شیئ، دارایی و هرآنچه در کائنات وجود دارد. انگار = فرض کن، تصور کن، فکر کن. پندار = بپندار، گمان ببر، خیال کن. باد بدست= باد در دست، باد در مشت. کنایه از بی نتیجه بودن، نامعلوم بودن. سخن چند گفتم بچندین نشست ز گفتار باد است ما را بدست ."فردوسی"
Mehrdad Dehkori
2021-12-08T15:43:11.2086652
این ببین باری که هر کش عقل هست  /روز و شب در جستجوی نیست هست ... -------------- ما عدم هاییم هستی ها نما/ تو وجود مطلقی فانی نما ... هر چه در معرض زوال و نابود شدنیست " نیست  "می باشد، در صورتیکه ما ظاهریون به غلط فکر میکنیم "هست "می باشند. آنچه در واقع هست و وجود دارد و به چشم ما عوام دیده نمیشود آن در واقع هست می باشد. انسانهای بزرگ در جستجوی نیست ها می باشند؛ در این بیت خیام داره به ما هشدار میده که آن چیزی که تو دنبالش هستی مثل باد در دست میماند و ما باید بریم دنبال آن نیست هایی که اصل مطلب آنها هستند.
حبیب شاکر
2022-02-21T20:17:12.4198806
سلام و ارادت واقعا رباعی بسیار کمر شکن و فلسفی_ادبی است یا هست و مرا دسترس امکان نیست یا دسترس هست و بلا نقصان نیست پندار که نیست ، هست دور از دستت انگار که هست،هرچه در دوران نیست
علی
2022-03-27T17:21:14.040303
ظاهرا مصراع اول اشتباه نوشته شده. ظاهرا به این نحو است: چون نیست ز هر چه نیست جز باد به به دست (یعنی از گذشته چیزی باقی نمانده و از آینده هم چیزی الان موجود نیست. مثل باد در دست میمونن.)   چون هست به هر چه هست نقصان و شکست (یعنی چیزی هم که الان هست دارای نقص است)  
مهرزاد سپاهی
2022-08-08T15:38:32.4273828
چون نیست ز هر چه هست جز باد به دست‏چون هست ز هر چه نیست نقصان و شکست‏انگار که هر چه هست در عالم نیست‏پندار که هر چه نیست در عالم هست به نظر من اینجوری درست تره. هم به دلیل بازی با تضاد هست و نیست یکی در میان که به زیبایی ادبی می افزاید. هم از نظر معنی منتقل شده. چون نیست ز هر چه هست جز باد به دست = به دلیل اینکه از چیزایی که "هست" جز بادی در دست نداریم‏چون هست ز هر چه نیست نقصان و شکست = و به دلیل اینکه هر چیزی که "هست" به خاطر چیز هایی که ندارد نقصان و شکست دارد‏انگار که هر چه هست در عالم نیست = انگار به نظر می آید که هر چیزی که "هست" ارزشی ندارد و نیست‏پندار که هر چه نیست در عالم هست = پس تو در نظر بگیر و تخیل کن که هر چیزی که "نیست" در عالم وجود دارد
مهر و ماه
2023-01-28T02:36:11.5116593
حافظ از دولت وصل تو سلیمانی شد (یافت) یعنی از وصل تو اش نیست به جز باد بدست   و در اینجا هم چون نیست ز هرچه هست جز باد به دست...  از دولت هر وصلی جز باد در دست نیست...   اما نظر دوستانی که میفرمایند چون نیست ز هر چه نیست جز باد بدست... این نظر هم هرچند جسارتاً به شدت غیر فنی و بی ارتباط، اما من کمی ربطش میدم که اون دوستان هم خوش باشند: در مصراع آخر فرمود پندار که هرچه نیست در عالم هست... ای بسا این اشاره ای به شیوه ی خلقت داشته باشه شیوه ی خلقت خدایان نه شیوه ی خلقت من و شما   از آنچه نیست هم یک باد در دستت هست: در ‌پندار خویشتن پدیدارش کن، تا مانند هستی بشه... تا هستی بگیره...   پس مراقب باشیم که فقط ‌و فقط رویایی کامل در پندار داشته باشیم.
پیمان اولادی
2023-04-20T11:01:16.5521443
دنیا دنیای محدودیت ها و محرومیت هاست پس با داشته و نداشته هاتون شاد باشید
مهران ص. غ
2023-06-10T02:13:07.7290335
سلام بر دوستان عقیده ی بنده این است: پندار که هرچه نیست در عالم هست تمام چیز های واقعی قابل دیدن نیستن  مثل انرژی، فرکانس. شما اون چیز هایی که قابل دیدن نیستن رو درک کن و با انها هم فرکانس شو