گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

خیام:خاکی که به زیر پای هر نادانی‌ست کفّ صنمیّ و چهرهٔ جانانی‌ست

❈۱❈
خاکی که به زیر پای هر نادانی‌ست کفّ صنمیّ و چهرهٔ جانانی‌ست
هر خشت که بر کنگرهٔ ایوانی‌ست انگشت وزیر یا سر سلطانی‌ست

فایل صوتی رباعیات رباعی شمارهٔ ۳۰

تصاویر

کامنت ها

سید حسین علوی
2010-06-04T10:36:45
در درابطه با مصرع دوم از بیت اول؛ در جایی اینگونه خواندم "دست صنمی و چهره جانانی است"فکر کنم اینجوری از سنگینی و ثقیلی آن کاسته میشود.باتشکر---پاسخ: با تشکر، نقل نسخهٔ فروغی همین است که در متن آمده (کف) جهت حفظ یکدستی نقلها دستکاری نمی‌کنیم.
علی معدندار
2008-04-15T15:00:48
یا سر سلطانی---پاسخ: با تشکر از شما، کلمه‌ی جاافتاده‌ی «سر» اضافه شد، ضمناً مصرع دوم بیت اول جهت کمک به روان‌خوانی تشدیدگذاری شد!
آرش حیدری
2013-10-12T03:04:28
بـــه تغییر دوران هــا اشاره دارد و اینکه از سلاطین و زیبا رویان جز مشتی خـــاک چیزی نمانده است و نـــاپایداری گیتی و زندگی بیهوده اشاره دارد که شاید یادی از گذشتگان نهایت توجه مــا به دوران و زندگی پر تلاطم آن هــا بوده که این معنـــای ظاهـــری شعر را در بر گرفته و پیماش شعـــر در پسِ افکـــار شـــاعر نشات گـــرفته از عیث شمــردن روحِ زندگی و بی توجهـــی به زندگانی مــادی بوده و جنانچه از شعر بر می آید در حالت اندوه غمگســاری سروده شده است
احمد نیکو
2020-02-29T15:44:54
هر خاک که زیر پای هر نادانی استزلفین بتی و عارض جانانی استهر خشت که بر کنگرهٔ ایوانی استانگشت وزیری و سرسلطانی است
محمد
2019-05-22T19:19:26
انگشت وزیر و کَلّه سلطانی است
حبیب شاکر
2022-02-22T13:27:44.0266579
سلام بر عزیزان همراه خاکی که بود خانه هر نادانی باشد که بود مردمک سلطانی شاید که هزار خشت در هر کاخی باشد دو هزار دیده حیرانی تشکر 
داود
2022-12-11T13:17:40.7063122
سلام به همگی لطفا معنی شعر رو میگید
حبیب شاکر
2023-01-18T23:37:56.455619
به نام خدا و باسلام.خلاصه اینکه جناب خیام بما میگوید که این خاکی که به صور مختلف مابا آن مواجهه داریم.مثل زمین که زیر پای ما است یا دیوار خانه که مأمن و مسکن ماست و... همه اینها از اعضا و جوارح انسانهای قبل از ماست که روزگاری برای خودشان کسی بوده اند.پس ما هم نباید فراموش کنیم که این ،سرنوشت و سرانجام ما نیز خواهد بود.
پیمان اولادی
2023-04-23T11:17:17.2507851
کف [ کَ ] (اِ) سیاهی بود که مشاطگان بر ابروی زنان کنند. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص ۲۴۸). چیزی باشد که مشاطگان بر ابروی عروس مالند. (برهان). سیاهی که مشاطگان بر ابروی زنان مالند. (فرهنگ رشیدی) (از فرهنگ اوبهی). کحل. (از حاشیهٔ المعرب جوالیقی ص ۲۶۳): کف بنشاند و غازه کند و وسمه کشد آبگینه زند آنجا که درشتی خار است. مجیر غیاثی (از لغت فرس اسدی چ اقبال ص ۲۴۸). همان اژدها کان ز کوه کشف برون آمد و کرد گیتی چو کف. اسدی (از فرهنگ رشیدی