گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

خیام:* آنان‌ که ز پیش رفته‌اند ای ساقی، در خاکِ غرور خفته‌اند ای ساقی،

❈۱❈
* آنان‌ که ز پیش رفته‌اند ای ساقی، در خاکِ غرور خفته‌اند ای ساقی،
رو باده خور و حقیقت از من بشنو: باد است هر آن‌چه گفته‌اند ای ساقی.

فایل صوتی ترانه‌های خیام (صادق هدایت) رباعی ۱۳

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

اردشیر
2014-01-20T01:20:18
با سلامرباعی دیگری از خیام داریم به مضمون زیرتا چند حدیث پنج و چار ای ساقی مشکل چه یکی چه صد هزار ای ساقیخاکیم همه چنگ بساز ای ساقی بادیم همه باده بیار ای ساقیرباعیات حکیم خیام نیشابوری به قلم شادروان استاد فروغی و استاد غنی می توان اذعان داشت در این رباعیها خیام بر این باور است که انانکه به شوند خوابیدن در باد غرور و نخوت ادعا دارند که از دیگران جلوترند و به اسراری دسترسی پیداکرده اند به هیچ دانشی نرسیده اند و بهتر است سایرین نیز از ایشان اطاعت نکنند و به خرد خویش بازگردند , در اینجا افاده افراد مدعی را خیام به درستی با بادی گذران و فاقد سلامت و غنی بودن به لحاظ محتوی می داند به همین روی پیشنهاد می کند که هر کس براساس نیروی خرد خویش به کار خود بپردازد و تلاش کند در چنگ سودجویان قرار نگیرد
الهه (نازی) صادقلو
2021-03-28T15:16:46
  " حقیقت "آنها که زِ پیش رفته اند ای ساقیدر خاکِ غرور خُفته اند ای ساقی رُو باده خور و حقیقت از من بِشِنوباد است هر آنچه گفته اند ای ساقی - زِ پیش رفته اند: گذشتگان- ساقی: دوست، همدم، یار- خاکِ غرور: غرور به مرگ تشبیه شده است- خُفته اند: بی خبرند یا مرده اند- رُو باده خور: بدنبالِ شادی باش و اندوهگین مباش- باد است: حرفِ بی پایه و اساس برداشت آزاد:آنهایی که پیش از ما زندگی می کردند و به دارایی و داشته هایِ خود فریفته شده بودند را نگاه کن که کجا آرمیده اند! پس با نگاهی عبرت آمیز، امروز و این لحظه حال را خوب دریاب ، در جستجویِ شادی و شادمانی باش و غم و اندوهِ بیهوده به دل راه نده، چرا که قولِ فردا به هیچ کس داده نشده است! هر آن کو خاطرِ مجموع و یارِ نازنین داردسعادت همدمِ او گشت و دولت همنشین دارد به خواری مَنگر ای مُنعِم ضعیفان و نحیفان راکه صدرِ مجلسِ عشرت گدایِ رَهنشین دارد چو بر رویِ زمین باشی توانایی غنیمت دانکه دوران ناتوانی ها بسی زیرِ زمین دارد دیوان حافظ » غزل 121 - خاطرِ مجموع: خیالِ جمع، آسوده خاطر- مُنعِم: کسی که توانایی مالی, بدنیِ و... بالایی دارند- ضعیفان و نحیفان: افرادی که از نظر مالی و یا قوای جسمانی ضعیف هستند- صدرِ مجلسِ عشرت: شادمانی به دورهمی و مهمانی تشبیه شده که بهترین و بالاترین مکان این مهمانی عاشق پیشگانِ درویش پیشه اختصاص دارد- رهنشین: خانه به دوش، آواره- هر آن کو خاطرِ مجموع و یارِ نازنین دارد: کسی که دلی آرام و همدمی دلآرام دارد- سعادت همدمِ او گشت و دولت همنشین دارد: بدون شک رستگاری نصیبِ او و بخت و اقبال نیز همراه او شده است- به خواری منگر ای مُنعِم ضعیفان و نحیفان را: ای کسی که دارای ثروت و قدرت فراوان و از توانایی زیادی برخوردار هستی، هیچگاه به چشمِ خواری به افراد ضعیف نگاه نکن- که صدرِ مجلسِ عشرت گدایِ رهنشین دارد: چرا که بیشترین میزانِ شادمانی به درویشانِ خانه به دوشی تعلق دارد که در ورای این دنیا و در عالم عشق و شور در حال سیر و سلوک هستند و تو تنها جسمِ رنجور آنها را می بینی- چو بر رویِ زمین باشی توانایی غنیمت دان: هنگامی که از نعمتِ زندگی برخوردار هستی، قدردان تمامی نعمتهایی نظیرِ تندرستی، زیبایی، شادابی، دارایی و... باش- که دوران ناتوانی ها بسی زیرِ زمین دارد: چرا که روزگار در یک چشم بهم زدن تو را غافلگیر کرده و دست تو از این دنیا کوتاه میشود و کاری دیگر از تو بر نمی آید و نمی توانی به این دنیا باز گردی
شاپور بختیار
2018-12-08T14:03:10
حکیم عمر خیام را واقعا می توان پدر ایجاز شعر پارسی دانست.در یک رباعی همه ی ادیان را به باد سپرد