گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

خیام:دل سِرّ‌‌ِ حیات اگر کَماهی دانست، در مرگ هم اسرار الهی دانست؛

❈۱❈
دل سِرّ‌‌ِ حیات اگر کَماهی دانست، در مرگ هم اسرار الهی دانست؛
امروز که با خودی، ندانستی هیچ، فردا که ز خود رَوی چه خواهی دانست؟

فایل صوتی ترانه‌های خیام (صادق هدایت) رباعی ۵

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

سهیل قاسمی
2016-07-25T17:40:24
به کنایه می گوید که آدمی که در باره ی زندگی و اسرار حیات چیز ها را آن گونه که هست نمی داند، نمی تواند در باره ی اسرار الهی مرگ چیزی بداند!در بیت دوم هم همین مفهوم را به کنایه تاکید می کند که «الان که عقلت سر ِ جاشه چیزی حالیت نیست! فردا که دیگه توخودت هم نیستی چه می خوای بفهمی مثلن!؟»
کیارش
2014-01-19T16:42:44
ممنون اردشیر خیلی خوب بود
اردشیر
2014-01-04T23:16:06
با سلاموقتی در حیات خویش به واقعیتها پی نبریم ایا توقع داریم به اسرار پس از مرگ پی ببریم بر اساس نوشته های دهخدا این شعر به شکل زیر نیز در برخی نسخه ها امده است دل سر حیات نی کماهی دانست وز مرگ نه اسرار الهی دانست کماهی در فرهنگ عمید به معنی همچنانکه هست اعلام شده است
محمد
2020-04-15T00:22:02
یکی از ویژگی اشعار خیام واضح بودن معنای آنهاست.نمیدونم برخی از جمله اقای رهگذر چه اصراری دارند تفسیر به رای کنند و معنای رباعیات خیام را در قالب اصطلاحات مذهبی و عرفانی استخراج کنند.نهیلیسم بودن و جبرگرا بودن خیام کاملا واضح و روشن است. چرا دوست دارید اشعار خیام را هم تحریف و تاویل به مسائل عرفانی کنید.
الهه
2020-05-11T15:09:55
چقدر زیبا و هوشمندانه میگه ما همین یک جان و جهان رو داریم و وقتی بمیریم آگاهی ما از بین میره و زندگی به پایان خودش می رسه و آخرتی نیست !
احمد نیکو
2020-04-05T21:42:00
عبارت درست مصراع چهارم چنین است:فردا که زخود شوی چه خواهی دانستبه ز آن نبُدی که اندر این دیر خوابنه آمدمی نه بُدمی نه شدمی
رهگذر
2019-03-09T21:58:37
جقدر زیبا خیام وادار میکند که آدم به خودشناسی بپردازد که پی بردن به اسرار خلقت از خودشناسی حادث خواهد شد . خیام بزرگ ترین فرصت را برای بشر برای متعالی شدن در این میبیند که خالق او را در این قالب در زمین قرار داده است و این غنیمت عمر را بسیار گرانبها میشمارد ...بشریت همه خوب میدانند خوبی هایشان چیست و بدیهایشان ...خیام چنان با ظرافت سعی کرده باعث شود هر اهل تفکری دیوار انکارش راجع به حقایق هستی و خلقت بشکند و با خود صادق شود که شاید این هنر را نادر کسانی تجربه کرده یا کنند...انگار خیام چنان خودش را از هر نارسایی که باعث شود پیامهای خالق را دریافت کند هر روز و هر لحظه سعی میکرده پاک کند دقیقا مانند یک گیرنده قوی عمل میکرده ...از شعرهای خیام چنان برمیآید که رنج بسیاری را تحمل میکرده و یکسره تلاش میکرده خودش به خودش امید بدهد و یک لحظه مغز بدون سوال نبوده....