کمال خجندی:دل رفت به باد دلپذیری کسی را نبود زجان گزیری
❈۱❈
دل رفت به باد دلپذیری
کسی را نبود زجان گزیری
از عشق بتان جوان شود پیر
این نکه شنیده ام ز پیری
❈۲❈
گیرم سر زلف و دارمش دوست
زینگونه کراست دار و گیری
صد چرخ زند بر آتش از ذوق
صیدی که تو افکنی به تیری
❈۳❈
پایم که دل منت به دست است
گر زانکه گرفته ضمیری
بیند مگر دو دیده در آب
الطف بدن ترا نظیری
❈۴❈
گم کرد کمال دل در آن کوی
بازآ و بجودل فقیری
کامنت ها