گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

کمال خجندی:دل می کنی جراحت و مرهم نمیدهی عیسی دمی و آب به آدم نمیدهی

❈۱❈
دل می کنی جراحت و مرهم نمیدهی عیسی دمی و آب به آدم نمیدهی
داروی جان ز حقه لبهات میدهد با جان خسته چاشنی هم نمیدهی
❈۲❈
کوی تو کعبه و لب لعل تو زمزم است آبی چرا به تشنه زمزم نمیدهی
دست رقیب نیز به آن لب نمی رسد باری بدیو شکر که خانم نمی دهی
❈۳❈
وردم دعای نسبت به محراب ابروان کز درد و غم وظیفه من کم نمیدهی
نامحرمان کجا بحریم نور را برند چون را در آن مقام به محرم نمیدهی
❈۴❈
زیبد گدانی در دلبر ترا کمال کان سلطنت به ملک دو عالم نمیدهی

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۱۰۲۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها